مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

پدرم روزت مبارک..(اردیبهشت 95)

به نام پدر امروز برای تو نوشتم بابا،واسه تو که خیلی وقتا خستگیاتو ندیدم،نگاه مهربونتو ندیدم،واسه تویی که اینقدر هوامو داشتی تا بفهمم تنها مردی که باید بهش تکیه کنم تویی...و فقط تویی که هر وقت دست رو سرم میکشی از رو صداقت و عشقه. بابا این روزها از چین کنار چشمات میترسم از بزرگ شدن خودم و پیر شدن تو میترسم از اینکه موهات سفید شه میترسم... اره میترسم چون میخوام تا ابد مرد مردا باشی، شاه مردا باشی و کسی باشی که با نگاهت دلم اروم بشه...بابا پیر نشو،خسته نشو غمگین نشو،شاد بمون ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،اعتراض ها و درشتیهایم را و هر انچه را که آزارت داد دستانت را میبوسم و پیشانیت را که چراغ راه زندگیم...
7 ارديبهشت 1395

گشت و گذار در روز مرسانا گلی (25 مرداد94)

عزیز دلم به بهانه روز دختر دو تایی با هم رفتیم کلوپ پاندا ...خیلی خوشحال بودی ومن هم از خوشحال بودن شما لذت میبردم   قربون اون لبخندت بشم خاله بهت نقاشی یاد میداد وبا دقت گوش میدادی...خاله مربی نقاشی مهد بود..وقتی نقاشیت رو دید گفت استعداد شما تو نقاشی زیاده وپیگیر باشم واسه آموزش شما بعدش سه تایی رفتیم شام بیرون ..کلی دلبری کردی واسمون ...خدا این شادیهامون رو ازمون نگیره..خدایا شکرت وای مرسانا گلی رو نگاه ... ...
5 شهريور 1394

پرنسسم روزت مبارک

دختر داشتن خیلی غمناکه چون باید به شیطونیاش،لوس بودناش،ناز کردناش،گریه های یهوییش،خرید کردناش ،لاک زدناش ،پخش وپلا بودنش ،خودشیرینی کردناش ،جیغ زدناش تو خونه به همه ی اینا عادت کنی آخرش بسپاریش به یه غریبه که نمیدونی میخواد چه جوری ازش مراقبت کنه!! روز تمام پرنسس های سرزمینم مخصوصا پرنسس خودم مرسانا گلی مبارک...       یکی یدونه دختر چراغ خونه دختر گلابتونه دختر ماه آسمونه دختر قند و نباته دختر همیشه باهاته دختر اسم قشنگو نازش ورد لباته دختر ...
24 مرداد 1394

94.2.14 ششمین سالگرد ازدواج

تو "آدم "من حوا سیبی در کار باشد یا نه، با تو،در آغوش تو،بهشت جاریست، بوسه هایت طعم سیب میدهند کافیست... 88.2.14یادآور بهترین انتخاب زندگیم عصرش وقتی از خواب بیدار شدی با هم رفتیم واسه شام که لازانیا بود خرید کردیم بعدش شما رو بردم دکتر آخه چند روزی بود سرفه میکردی و تب داشتی که دکتر آنتی بیوتیک داد... وقتی اومدیم شروع کردم به غذا درست کردن .. قبل از اینکه بابا مجید بیاد همه ی خونه رو شمع بارون کردم ..شما میگفتی مامان تولده کیه ..منم واست توضیح دادم که امشب سالگرد ازدواجمونه میخوام بابا مجید رو غافلگیر کنیم ..گفتم وقتی بابا مجید کلید انداخت ودر رو باز کرد همه چراغا رو خاموش م...
27 ارديبهشت 1394

یلدا 93

شب یلدا ، طولانی ترین شب سال ، آخرین شب پاییز و مقدمه ای بر زمستان شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست یلدا مبارک دخترم امسال چون شب یلدا مصادف بود با ایام شهادت برای همین  شب یلدا رو دیرتر برگزار کردیم ...پنجشنبه قرار شد بریم خونه ماجون ... قربون مامان هنرمندم برم که مثل همیشه  سنگ تموم گذاشت و شب یلدا مفصلی رو برای ما تدارک دیده بود ... میز یلدا خیلی خوشگل  که حاصل هنر نمایی ماجونه ... ...
7 دی 1393

عروسكم روزت مبارك ...

دخترم، مرساناي من دردانه ی زیبایم عزیز تر از جانم پاره ی تنم دوستت دارم ...  صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را    همه را دوست دارم می دانی... تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و  با محبت ترین پرستار عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را با همه ی وجود دوست می دارم دخترم همیشه ...
6 شهريور 1393