عیدانه 95

سلام ..سال 1395 مبارکتون باشه

نزدیک به سه ماهه که من مطلبی ننوشتم ..الان علتش رو میگم

یک ماه و نیم دیگه خانواده 3 نفرمون میشه 4 نفره..امید به خدا

بارداری های منم که 4 ماهه اولش خیلی حالم بده و گلاب به روتون یکسره دستشویی ام..کلا حال و حوصله خودمم ندارم

جنسیت نی نی مونم پسره...اسمشم ان شاالله وقتی به دنیا اومد میگم

مرسانا خیلی خوشحاله و کلی با دیدن لباس هاش قربونش میره...دستش رو میزاره رو شکمم و میگه مامان لگد زد

بیست دی هم بنا به تشخیص پزشکم سرکلاز کردم...و به مدت دو هفته استراحت مطلق بودم...بعد از اون یک ماه رفتم سر کار که مجدد از اسفند تا امروز استراحت پزشکی دارم...الان هفته 30 بارداریم...

راستی اسفند ماه هم نقل مکان کردیم به خونه جدید...که هم بزرگتره و هم شیک تر..خدا رو شکر

مرسانا هم دیگه مهد کودک نمیره و صبح ها پیش خودمه

این روزها مشغول خرید لوازم اقا پسملیم...و بی صبرانه منتظرشیم

از این به بعد میخوام حتی شده ماهی یک دفعه مطلب و عکس بزارم...حیفه این وبلاگ بعد از 5 سال بسته بشه...

امسال عید بابا مجید یکسره سر کار یود و در کل زیاد بیرون نرفتیم...یک تعداد عکس که داشتم رو میزارم

هفت سین سال 95 که مرسانا گلی کمکم کرد البته برای عکس گرفتن با هفت سین اصلا همکاری نکرد...صبح هم ساعت 8 سال تحویل بود مرسانا جون از هفت و نیم خودش بیدار و شد و منتظر پای تی وی

اول فروردین تولد ماجون بود که این گلدون کاج مطبق و کیک رو خریدیم و رفتیم خونشون..مامان خوشگلم تولدت خیلی مبارک باشه

هفت سین خوشگل ماجون

قربونت برم عروسک مامان

اینم هفت سینی که ماجون تو لابی خونشون چیده

هفت سینه مامانیه خودم

مامانی و بابایی که ان شاالله سالیان سال سایشون بالا سر ما باشه

امسال شهرداری مشهد جهت زیبا سازی خیابان ها خیلی زحمت کشیده بود و ما وقت کردیم فقط با تعداد محدودی عکس بگیربم

یک شب هم بارونه خیلی زیبایی میبارید به پیشنهاد بابا مجید شام رفتیم طرقبه...شب خاطره انگیزی شد

هفت سین اتاق جدید مرسانا گلی..به وقتش عکس از اتاق جدید میزارم

المان های نوروزی