مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

مستقل شدن مرسانا جون

1395/8/10 18:10
911 بازدید
اشتراک گذاری

از اول پیش من وبابا مجید میخوابیدی تا اینکه زمان بارداریم چون خیلی غلت میزدی بابا مجید تصمیم گرفت شما دو تا پایین بخوابین ...خیلی تلاش کردیم که مستقل بشی و بری تو اتاق خودت اما تا حرفش میشد میگفتی تو فکرم نیست برم بخوابم ...خندونک

به بهانه ورود مهرسام واست چراغ خواب شلمان خریدیم و گفتیم مهرسام کادو اورده برات از طرف فرشته ها اما بازم زیر بار نرفتی که تو اتاقت بخوابی

ماجون از مسافرت برات چراغ خواب السا اورد که رنگاش عوض میشه اما بازم حرف حرف خودت بود میگفتی تو فکرم نیست و من میترسم

چند بار بابا مجید اومد همراهت تو اتاقت با هم بخوابین اما بعد از یک ساعت میدیدم دست از پا درازتر دو تاییتون بر میگشتین

خدا خیر بده محبوبه جون رو ..باهاش صحبت کردم گفت بگین من دوربین گذاشتم تو اتاقش واز طریق تلگرام چکش میکنم که تو اتاقش خوابیده یا نه

منم یه چا که جای سیم بود بالای کمدت  وسوراخ بود گفتم محبوبه جون دوربین داده به بابا مجید که اونجا وصلش کنه تا تو رو ببینه

تو هم باور کردی و  تصمیم گرفتی تو اتاقت بخوابی اما به یه شرط که اولش بابا مجید باهات باشه بعد که خوابت برد بیاد تو اتاق خودمون و سر جاش بخوابه

منم به محبوبه جون پیام دادم مرسانا دیگه تو اتاف خودش میخوابه بهش بگین دیدین تا باورش بشه صد در صد دوربین رو

از تاریخ 7/7 /95 رسما مستقل خوابیدی فقط دو شب که سرما خورده بودی و تب داشتی اومدی پیش خودمون

وقتی دلتنگت میشوم چقدر حسود میشوم!

حتی نمی خواهم برای لجظه ای با خودت باشی..حتی وقتی خوابی دلم میخواهد بیدارت کنم بغل بگیرم و تمام دلتنگیم رو بوسه بارانت کنم

شب اول

شب دوم

پسندها (1)

نظرات (6)

بهناز خانومی
11 آبان 95 11:17
چقدر قشنگ خوابیده جون دلمممممممممم
زهرا ق
16 آبان 95 19:39
اینم واسه خودش یه پروسه س . خوبه که از پسش براومدش . ولی خب نمیگه چرا مهرسام هست و من نباشم ؟
مامان آرتین
17 آبان 95 23:12
عزیزدلم فرشته کوچولو، ایشالا همیشه شاد ببینمت
مامان نفیسه
22 آبان 95 11:03
خداروشکر که یکی دیگه از هفت خوان رستم رو طی کردی عزیزم
سميرا مامان اهورا
4 آذر 95 14:34
عزيزدلم به سلامتى دختر نازم مهساجون خيلى خوبه عزيزم افرين به دختر خوشگلت
خاله
13 آذر 95 15:54
عزيزم... آفرين كه مستقل شدي