مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

آش پشت پا مامان فری

1392/10/21 19:45
1,150 بازدید
اشتراک گذاری

ســــــــــــــــــــــلام

 

ما اومدیم ....

اول از همه از  دوستان عزیزی که به یاد من بودن ،با پیامهاشون دلگرمم کردن وجا خالی مامان فری رو گفتن خیلی خیلی ممنونم

دوم اینکه ما حسابی دلتنگ مامان فری اینا هستیم وجاشون خیــــــــــــــــــلی خالیه ...روز شماری میکنیم تا ٢٥ ام بیاد وبرگردن به سلامتی...

مامان فری  وبابایی احمد یکشنبه ١٥ دی ماه عازم سفر شدن ....اول قرار بود ١٤ ام برن ...اما بابا از اون آژانس هواپیمایی زیاد راضی نبود و برای رفتن یک آژانس دیگه رو انتخاب کرد که ١٥ ام حرکتش بود... باخیر شدیم هواپیمایی که قرار بود اول باهاش برن موقع نشستن دچار نقص فنی شده بود وبیشتر مسافراش زخمی شده بودن ...خدا رو ١٠٠ هزار مرتبه شکر که مامانینا با اون نرفتن ...خدا خیلی بهمون رحم کرد ..خدایا شکرت

پروازشون ساعت ١١ بود ...قرار بر این بود که مستقیم از مشهد برن مدینه ..اما برای اینکه فرودگاه مدینه به خاطر اون هواپیمایی که دچار نقص شده بود بسته بود پرواز به جده شد..باید با اتوبوس از جده به مدینه میرسیدن ..این رو تو فرودگاه فهمیدیم وکلی ناراحت شدیم چون اینجوری خیلی اذیت میشدن مامانینا ...پروازشون هم ٢ ساعت تاخیر داشت ...فرودگاه غلغله بود...ما رفتیم فرودگاه وبابا مجید از سرکار کار به ما ملحق شد ....

جدیدا سالن مخصوصی رو برای حجاج افتتاح کردن متاسفانه نواقص زیاد داشت یکی اینکه مسافت خیلی زیادی از پارکینگ تا سالن باید می رفتیم تو این هوای سرد...دوم اینکه صندلی کافی برای نشستن نداشت خیلی ها زیرانداز اورده بودن وگوشه گوشه سالن نشسته بودن ...

 

 حاجیه خانم مامان فری

همه ی بچه ها ی حاضر در سالن بادکنک داشتن بابا مجید به محض رسیدن برای شما هم خرید

حوصله ات سر رفته بود ....اونجا قسمتی رو اختصاص داده بودن به بازی بچه ها ..ماهم از فرصت استفاده کردیم ...

قربون اون ژستت

اینجا مارال جون یکی از بهترین وباوفاترین دوستان وبلاگی تماس گرفت تا با مامان فری صحبت کنه ...شما در حال مکالمه با مارال جون

نمی دونم چی رو توضیح میدی با اون حرکت دستت

طی تماس هایی که با مامان فری وبابایی احمد داشتیم خدا رو شکر بدون هیچ مشکلی رسیدن مدینه ...

من وبابا مجید تصمیم گرفتیم براشون آش پشت پا بپزیم ...

همه ی کارها رو با هم انجام دادیم ...از پاک کردن حبوبات تا ریز  وسرخ کردن پیاز وسیر ...سبزی رو هم آماده از بیرون گرفتیم ...

جمعه ساعت 10 رفتیم خونه مامانی خودم .. همه ی وسایل وموادی که درست کرده بودیم رو بردیم اونجا آش رو بار گذاشتیم ... ...عصر هم مرسانا تو ماشین خوابید وما هم  آش ها رو بردیم برای فامیل ...خدا رو شکر با کمک بابا مجید ومامانی آش خوشمزه ای شد..جای همه شما خالی

 

مرسانا ومواد اولیه آش پشت پا

بفرمائید آش

ظهر من وخاله فهیمه شما ورومینا جون رو بردیم آرایشگاه تا موهاتون رو مرتب کنه ...چون کنار خونه  مامانی پارکه به بهانه پارک رفتن بردیمتون....رومینا گریه میکرد ومیگفت نمیخوام ...شما هم شروع کردی به نمیخوام گفتن ...تا اینکه رومینا جون اروم نشست وموهاش رو کوتاه کرد ...شما هم گفتی منم میخوام کلی دلبری کردی برای خانم آرایشگر ...قربونت برم که مثل خانم ها آروم بودی...(فقط نوک موهات رو کوتاه کرد)

ان شاالله با پست برگشت مامان فری بر میگردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (41)

مهلا
21 دی 92 20:28
واقعا خدا رو شکر که نرفتن با اون پرواز جاشون خالی نباشه . ایشا.. که سالم و سلامت برمیگردن به به چه اشیییییییی ای جونم به این دخملیییییییییی
مامان پارسا
21 دی 92 21:36
آرزو
22 دی 92 1:53
سلام مهسا عزیزم.... الهی جاشون هیچ وقت هیچ وقت خالی نباشه........بلکه همیشه جاشون سبز باشه..... خدا را شکر...مامان فری در سلامت کامل هستند...چون مامان فری خیلی خیلی مهربون هستند....نشد که با اون پرواز برند...خدا را شکر.... دست شما هم درد نکنه ...برای آش.... من هم آش میخوام... خانم گلی شده مرسانا گلیتون...
مامان سویل
22 دی 92 9:22
وای مهسا جون منم اش می خوام زیارت مامان فری هم قبول ایشالله روز. روزه اومدنش باشه عزیزم ولی من بازم اش می خوام الهی خودم قوربونه مرسانا جونم برم که انقدر خانومه
mAhyA
22 دی 92 10:08
ایشالله که به سلامتی برگردن و کلی هم بهشون خوش گذشته باشه واااای من میخوام از اون آشه نوش جونتون عاشق اون عکس مرسانا شدم که در حال صحبت کردن با موبایله و داره با حرکت دست توضیح میده
بهناز خانومی
22 دی 92 11:04
مهسای عزیزم جای مامان عزیز همیشه سبز و خالی نباشه
مامان پارمیس
22 دی 92 11:07
سلام مهسا جون اول اینکه خسته نباشید عزیزممم قربون این مرسانا گلی برم من خیلی منتظرم مامان فری ایشالله به سلامتی برگردن چشم و دلتون روشن
رویا
22 دی 92 11:27
من یه مدت نبودم چه همه اتفاق افتاده ف مرسانای 20014 چه ترکونده عجب ماهی شده واسه خودش،مهسا جون دلتنگ نباشی انشاالله ب سلامتی برگردن با سوغاتیهای فوق ا لعاده مرسانا گلی رو ببوس
6OIXAJO-JVdt9ERERuIIKiJcFf8HJOATPTraRC7CQ8BDDvJ4uzTIuj9JZKxYMGBf
22 دی 92 12:32
ایشالا بسلامتی و خوشی برگردن...چه خوب که آژانس شون رو عوض کردن...سفرشون بیخطر
خاله
22 دی 92 13:28
عزيزم خسته نباشيد... دلمون واسه مامان فري تنگ شده ... موهاي شما هم مبارك باشه خانوم خانوماا
mana
22 دی 92 13:38
bah bah bah che aaaashi noshe janeton....elahi ghorbonet beram on axe poshte hobobatet kheyli bahal shode..ghorbone sheklet beram man..eshaalah maman feri be salamat bargardan..mohatam mobarak bashe khalejoon .dar zemn afarin be in baba majide mehrabon ke enghadr honarmande be mahsajon komak mikone khoda baraton bebakhshe
سپیده
22 دی 92 14:32
ممنونم که رمز وبتونو در اختیارم گذاشتین انشاالله به خیر و خوشی برگردن دلم واسشون تنگ شده مرسانا که عزیز هست....قربونش بشم من به به چه آشی
مامان رهام
22 دی 92 14:59
سلام مهساجوت جای مامان و بابا خالی نباشه ان شاله به سلامتی برگردن...قسمت خودتون ان شاله...چه آش هوس انگیزی....به به مبارک باشه موهاتم ک کوتاه کردی خوشگلم....راستی مهساجون من واسه سه تا پست آخرت کامنت گذاشتم نبود هنوز تایید نکردی؟؟؟یا اینکه اصلا برات نیومده..ممنون میشم جواب بدی....
♥ مامی ملودی جون ♥
22 دی 92 15:13
جاشون خالی نباشه عزیزم نمیدونی امروز چقدر شوک شدم که بهم زنگ زدی و واقعا خوشحالم کردی فدات بشم من.
♥ مامی ملودی جون ♥
22 دی 92 15:13
دستتون درد نکگنه ظاهرش که خیلی خوشمزه است حتمامزه اش هم عالی بود جای ما خالی
♥ مامی ملودی جون ♥
22 دی 92 15:13
مرسانا جونم تو هم که بدو بیا بغلم تا بخورمت نفسه من
محبوبه
23 دی 92 0:11
انشاا... به سلامتی و حج قبول شده برگردن مهساجون واقعا آشی پختین یک وجب روش روغن داره آخه عکسای فرودگاه رودیدم دلم گرفت فک کنم حاجیه خانم مامان فری هم همین احساس رو داشتن.همیشه سلامت و شاد سایه شون بالا سرتون باشه. الهی آمین
زهرا ق
23 دی 92 19:21
سلام مهسا .. [امیدوارم سفر حج و زیارت قبرستان بقیع قسمت شما و عاشقان این مکان بشه . چه آش هایی
آلاء
23 دی 92 19:30
سلام خوش به سعادتشونننننننننننننن جاشون خالی نباشه انشاالله به سلامتی برگردن
آلاء
23 دی 92 19:34
مهسا جون فرودگاه حجاج تهران هم خیلی نواقص داره بد اینهمه سال تازه دارن یه دستی به سر و روش میکشن به مامان فری سلام برسونین و ازشون بخواه برام دعا کنن
مامان آلما
23 دی 92 21:21
انشالا سفرشون بی خطر باشه به به عجب آشی. دشتتون درد نکنه. دهنمون اب افتاد
مامان سمانه
24 دی 92 2:58
مامان مهسا جاشون خالي نباشه و سفر بي خطر ايشالا صحيح و سلامت برگردن با كلي سوغاتي بوس براي مرسانا ناناز
sin sin
24 دی 92 8:44
اینجور وقتا من نمیدونم چی میگن! یه چیزی میگن تو مایه های جاشون خالی نباشه؟! درسته؟! حالا من میگم ان شا الله به سلامت برن به سلامت برگردن
فرشته
24 دی 92 10:25
عزیزم جاشون خالی نباشه انشااله سفرشون بی خطری و خوب باشه حتما خیلی دلتنگشون هستید .مرسانای نازمو ببوسید
فــــــــــــریبا
24 دی 92 10:48
آنجا که پرستو بی تاب می شود... دلتنگی ، تــــو را می خواند و مرا ... به نام ِ سلام... سلام بر مهسای عـــــــــزیزم و عروسک قشنگم مـــــــرسانا گلی سلام بر دو گل زیبــــــــای مامان فـــــــــری مهسا جان میدانم دلتنگ دیدار مادری ... و من نیز گویی دلم برای مهربانی مامان فری تنگ است و نفسم تنگ تر ... مامان فری و مرسانا گلی را در این دنیای مجاز شناخته ام همینجا تنها اینجا محبتش را لمــــــس کرده ام گویی سالهاست آشنای اویم ... تصویر مهربانیش را همین جا دیده ام می دانم باور کردنی نیست ... نه این همه مهربانی..... این همه دل تنگی ام برای دیدنش ... امیدوارم هر چه زودتر بازگردد لحظه های ناب دوست داشتن تان و با هم بــــــــودنتان دوباره تکرار می شود ..... و لحظه های ناب مهربانی اش دوباره تکرار شود ... دست هایتان لبریز از طعم خوش آش پشت پای مامان فری ... مرسانا گلی را به شما و شما را به خدا میسپارم
mamanebaran
24 دی 92 10:49
مهسا جونم ، جای مامان فری و بابا احمد مهربون خالی نباشه ، انشالله که به سلامتی برگردن ، خوش به سعادتشون که این سفر نصیبشون شد ، انشالله که کلی بهشون خوش بگذره به به چه اش پشت پایی دست مهسا جونم و همسر مهربونشون حسابی درد نکنه انشالله این سفر قسمت خودتون بشه ، فدای مرسانای گلم بشم که مطمئنم مامان فری و بابا احمد بی تابِ دیدنش شدن ، فدای اون شکل ماهت بشم عسل خانوم ، بی صبرانه منتظرِ پستِ جدیدت هستم
mamani taranom
25 دی 92 3:38
Vaiiiii mahsa joon manam aaaaaash Ishala be salamati bargardan mamanet
جیران بخشنده
25 دی 92 12:38
ایشالا به سلامت برگردن عکس آخر خیلی قشنگه
خاله
25 دی 92 14:16
سلام مهسا جوونم خوبي عزيزم. مامان فري چطوره؟ بهشون سلام گرم مارو برسونيد. سفر ما به مشهد براي آخراي اسفند ok شده اگه خدا بخواد و مشكلي پيش نياد اسفند اونجاييم. اميدوارم اون زمان مشهد باشيد و از نزديك ببينموتون عزيزم. مرساناي نازنين و ببوس.
سمیرا مامان اهورا
25 دی 92 15:51
مهساجون سلام جای ماما و بابای عزیزت خالی نباشه عزیزم خدارو صدهزار مرتبه شکر که با اون هواپیما نرفتن واقعا یه معجزه بود که بابا نظرشو درمورد اون پرواز عوض کرد.آش پشت پای خوشمزه ای هم شده کاملا معلومه انشاا... سفرشون هرساله باشه و سالهای دیگه شما هم همراهشون باشید اون دختر خوشگله رو از طرف من ببوس
maryam.k
26 دی 92 0:38
سلام مهسا جون جای مامان وبابا خالی نباشه بسلامتی برگردن.به به چه آشی چه روغنی انداخته دل مارا حسابی برده.نازی مرساناگلی با اون موهایش
سمیرا
26 دی 92 1:22
عزیزم چشمت روشن به به چه عکسای نازی قربون ژست قشنگت منم اش میخوام
مامان رهام
26 دی 92 14:57
سلام دیگه الان حتما مامانفری عزیز برگشتن...چشتون روشن
مارال
28 دی 92 1:38
سلام مهساجان؛ چشم ودل شما روشن انشالله قسمت شما،زیارت خانه خدا مشرف شوید میدونم الان مامان فری چقدر از دیدن روی ماه مرسانا گلی خوشحاله مرسانید جون رو از طرف من ببوس انشالله سرماخوردگیش هر چه زودتر خوب بشه
مرجان مامان پريساجون
28 دی 92 7:45
ايشاله به سلامتي و با زيارتي قبول تشريف بيارن
آرزو **مامان ابولفضل کوچولو**
28 دی 92 11:58
سلام عزیزم واااااااااای به سلامتی خوش به سعادتشون انشالله به سلامتی برمیگردن .... به به عجب آشی هوس کردم دستشما درد نکنه و خسته نباشید .... ایجان چه مدلی داره با تلفن حرف میزنه خیلی خوردنیه ..از طرف من ببوسش ... راستی آپم
مامان دینا
29 دی 92 15:38
مهسا جون جای مامان و بابا خالی نباشه و ایشالا به سلامتی برگردن.با ابن آش که معلومه خیلی هم خوشمزه است دهنمون آب افتاد.
♥ مامی ملودی جون ♥
30 دی 92 10:36
مهسا جونم گرفتار سوغاتی ها شدیا . بدو بیات بنویس برامون
مامان مهرناز
30 دی 92 22:33
چشمت روشن مهسا جون بابا ما منتظریم بدو بیا دیگه
مامان آوینا
1 بهمن 92 23:33
سلام مهسا جون انشاله حاج خانوم وحاج آقا به سلامتی برمیگردن بگین ما رو هم دعا کننی شکر خدا همه چی به خیر گذشت من این چند وقته خیلی درگیر بودم سرغربال نی نی خیلی اذیت شدیم ولی شکر خدا همه چی به خیر گذشت ونی نی مون سالمه ما منتظر یه پسر کاکل زری هستیم دیگه بارداریم نصف شده تصف دیگه ش مونده این جیگر طلا رو از طرف من ببوس
مامان پريسا خانوم
2 بهمن 92 17:26
سلام عزيزم دختر زيبايي داريد خدا براتون حفظش كنه. من يه سوال داشتم از خدمتتون من از اين قالب وبلاگ خيلي خوشم اومده ولي نميدونم چجوري تو ني ني وبلاگ كدشو وارد كنم ممكنه تو وبلاگ خودم برام بنويسيد و اينكه آيا بعد از تغيير قالب نظرات پست هاي قبلي يا بازديدهاي وبلاگ حذف ميشن يا نه؟ پيش پيش ممنون از لطفتون