مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

اولین حضور مرسانا گلی در جشن مهد کودک

1392/11/16 22:23
1,200 بازدید
اشتراک گذاری

 

 یکشنیه 92/11/13 مهد کودک جشن داشت ...بچه ها باید به اتفاق مامان ها شرکت میکردن ...شروعش شاعت 12 ظهر بود ...صبحش هم مهد تعطیل بود...منم برای اینکه هم صبح پیشت باشم وهم تو جشن بتونم شرکت کنم اون روز مرخصی گرفتم ...

صبحش ساعت 11 بیدار شدی و صبحانه کم خوردی ..یواش یواش حاضرت کردم که بریم ..ساعت 12:15 اونجا بودیم ...وقتی رسیدیم ساراجون اومد استقبالت و بردت تو اتاقی که همه ی بچه ها اونجا داشتن اماده میشدن ...منم اشتباه کردم واومدم تو اتاق ...تا وارد شدی شروع کردی به گریه ...هر جور میخواستیم آرومت کنیم فایده نداشت ...مربی ها گفتن شما برو تو سالن پیش مامان های دیگه ما ساکتش میکنیم ...رفتم اما همچنان صدای گریه ات مهد کودک رو برداشته بود ..مامان ها یی که میشناختنت تعجب کرده بودن میگفتن مرسانا خیلی دختر ارومی چرا گریه میکنه ..وقتی دیدم فایده نداره وآروم نشدی ...از مربی ها خواستم بیارنت وبیخیال شعر خوندت شدم ...

وقتی اومدی دل میزدی از بس اشک ریخته بودی ...تو بغلم نشستی وبچه ها که شعر میخوندن رو نگاه میکردی ...وقتی نوبت به گروه شما رسید هر چی گفتم مرسانا بدو برو ببین دوستات میخوان شعر بخونن اما فایده نداشت ...

تا اینکه رسید آخر مراسم و خواستن جایزه بدن ...

وقتی گفتم دخترم میری جایزه بگیری فوری استقبال کردی ورفتی ...

اونجا هم به درخواست مربیت تنهایی کلی شعر خوندی برای مامان ها ...همه برات دست میزدن ...هر چی شعر این مدت یاد گرفته بودی خیلی کامل خوندی ...آقای مجری صداش در اومده بود میگفت این جشن مختص مرسانا خانم شده فقط ...

اون روز با اینکه اولش ضد حال زدی بهم ...ولی با خوندن شعرات خیلی ذوق کرده بودم ..حس خیلی خوبی داشتم ...خیلی ...

قربونت برم ان شاالله یه روز در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت شرکت کنم ....

 

 اون روز برف اومده بود ...با تعجب به برف ها نگاه میکردی

 

 

 

 الهی بمیرم اون روز خیلی گریه کردی ...نمیدونم چرا؟؟؟؟

 

 

گروه سرودی که قرار بود شما هم کنارشون باشی اما نخواستی

برای گرفتن جایزه رفتی

اینم عکس پرسنلی که ازت گرفتن ...عاشقتممممممممممممم

مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی

تا این لحظه ، 2 سال و 5 ماه و 4 روز و 16 ساعت و 36 دقیقه و 9 ثانیه سن دارد :.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

سمیرا
16 بهمن 92 23:05
ای جوووووووونم عزیزم قربون اشکات چه عکس پرسنلی نازو خوشکلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ان شالله تو همه ی مراحل زندگیت موفق باشی گلم
مرجان مامان پریساجون
17 بهمن 92 0:32
سلام عزیزم...چقدر خوبه مرساناجون به مهد عادت داره...پریساکه از مهد فراریه و اصلأنمیشه پیشش در مورد مهد صحبت کرد...ایشاله جشن فارغ التحصیلی دانشگاهش...ببوس خانمی رو
maryam.k
17 بهمن 92 0:59
سلام سلام به مامان ودخملی خوشگل عکس. دونفرتون خیلی قشنگه.مرساناگلی ناز نازی چرا گریه کردی دل ما با دیدن عکست کباب شد .چه لباسهای ست وقشنگی خوشبحالت که مان فری به این هنرمندی داری راستی مهسا جون مامانت برای شما هم میبافه یا فقط برای عسل خانم.انشاالله همیشه موفقیت هاشو جشن بگیرین.عکس حرم امام خیلی حال داد التماس دعا
مامان سویل
17 بهمن 92 10:37
خیلی قشنگ بودن مثل همیشه بیستتتتتتتتتتت
جیران بخشنده
17 بهمن 92 12:25
فدات بشم من که این قدر تو ناااازی قربون اون چشمای پف کردت بشم که گریه کردی دوست دارم مرسانا کوچولوی نااز
♥ مامی ملودی جون ♥
18 بهمن 92 0:02
الهی بگردمت . خوب دیگه مامانش و دیده بود یکم لوس شده دخملمون . انشا الله جشن فارغ التحصیلیت . همه عکسات خیلی خیلی نازززززززز بو د . مخصوصا عکس با مامانی
مامان پارمیس
18 بهمن 92 2:46
سلام مهسا جون اخی دلم گرفت چقدر مرسانا جون غمگین توی عکسها همیشه شاد باشی مرسانا جونممم
مامان کوثری
18 بهمن 92 13:01
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
sin sin
19 بهمن 92 8:35
اوخی حتما هنوز خواب از سرش نپریده بوده شوکه شده!
مامان پارسا
19 بهمن 92 11:53
الهی قربونت برم من عزیزم.با این لباسهای خوشگلت.دست مامان فری درد نکنه.
مامانی فری
19 بهمن 92 13:22
الهی من فدات بشم عزیزم دلم کباب شد وقتی چشمهای گریونتو دیدم بمیرم الهی که اینقدر گریه کردی قربونت بشم با اون عکس پرسنلیت دلم غش و ضعف رفت اینشالله عکس فارغ التحصیلی دکترا تو ببینممممممممممممممممم [خجالت
زهرا ق
19 بهمن 92 14:42
بهترین ها در زندگیت باد
ملیحه
19 بهمن 92 17:14
سلام مهسا جون.قربونش برم مرسانا جون چقدر ناز و خانم شده بزنیم به تخته... انشالله عکس پرسنلیش رو با لباس فرم دانشگاه بندازه ببینیم .
مهسا
20 بهمن 92 14:47
سلام مهسا خانوم منم هم اسم شمام جالبه که دختر 40 روزم هم اسمش مرسانا هست و جالب تر اینکه مامانم هم اسمشون فرح هست که فک میکنم اسم مامان شما هم فرح یا فرحناز باشه البته فک میکنم چون میگید مامان فری من که خیلی برام جالبه خدا دخترامونو حفظ کنه
. مــامــان مــهســا♥
پاسخ
جالب بود عزیزم خوشحالم از اشناییت مهسا جون ..اسم مامان من فریباست
صفیه
21 بهمن 92 10:07
سلام مهسا جون خیلی قشنگ بودند مخصوصا عکس دونفرتون خیلی ناز بود امیدوارم مرساناجون همیشه باعث سربلندی شما باشه و مراحل زندگیش موفق باشه
سمیرا مامان پرنیان
21 بهمن 92 22:58
قربون اون چشای نانازش که اشک نریزه
آناهيتامامانيه آرميتا
22 بهمن 92 2:32
عزيزم جيگرتوبااون دامن نازت ايشالا جشن دكترات مرساناجونمعزيييزم نبينم چشماي نازت گريون باشن دوستم عكس دونفريتونوخيلي دوست دارم
آلاء
22 بهمن 92 12:33
الهی که همیشه جشن و شادی باشه اما بهش خوش بگذره
مهسا
22 بهمن 92 17:38
سلام مهسا خانوم خییلیی واسم جالبه چون داشتم عکسای وبتو میدیم دیدم یه جا نوشته بودی دایی محمد منم دوتا داداش دارم که اسم یکیش محمد هست خودمونم که هم اسمیم دخترامونم که هم اسمن تازه مامانامونم هم اسمن(احتمالا اگه اسم مامانت فرح باشه )
ندا
23 بهمن 92 23:40
سلام مرسانا جان خانمی دیگه عکسات به کل رمزدار شده و ما نمیتونیم عکساتو ببینیم خوشگل خانم......
آرزو
24 بهمن 92 13:14
ســــــــــــــــــــلام مهسای عزیز... قربونش برم..الهی همیشه موفق باشه....جونم به لباساش..خیلی لباسش قشنگ...دست مامان فری مهربون درد نکنه..... الهی جشن فارغ التحصیلی دانشگاهش شرکت کنید....
مامان درسا
24 بهمن 92 15:04
سلام وبلاگ قشنگی دارید خدا کوچولوی نازتون رو براتوم نگه داره خوشحال میشم به سایت درسا کوچولو هم یه سر بزنید dor-sa.ir اگه تمایل داشتید آدرس وبلاگتون رو توی بخش لینک دوستان درسا اضافه می کنیم. ضمناً بخش آلبوم دوستان درسا رو هم ببینید اگه خواستید آلبوم کوچولوتون رو اضافه می کنیم مرسی
مامان حسنا
28 بهمن 92 15:41
مامان یگانه
28 بهمن 92 22:47
سلام مهساجان انشالله جشن عروسی و فارغ التحصیلی مرسانا جون ای جانم قربون اون اشکاش برم
نازی
2 اسفند 92 0:04
ای جون دلم چه عکسایی بغض کردم دیدم داره گریه میکنه ببخشید یه مدت نبودم همش درگیر دانشگاه بودم ایشالله از این به بعدبیشترمیام