مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

سفرنامه نوروزی 1393-تهران-

1393/1/24 0:48
1,218 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام خوشگل مامان

تعطیلات نوروز هم به سرعت برق وباد گذشت ...کلی خاطره خوب وشیرین از نوروز 93 برامون به یادگار موند ....

جونم برات بگه پنجشنبه 7 فروردین  به اتفاق مامان فری اینا (که عمه جون وهمسرشون هم مهمون مامان بودن )ساعت 10 شب حرکت کردیم به سمت تهران ...

از شروع حرکت رفتی پیش ماجون اصلا تو ماشین ما نیومدی ...دایی محمد تو ماشین ما بود ...

به سبزوار که رسیدیم خوابیده بودی ..به مامان فری گفتم بیاد پیش ما که شما پیش من باشی دلم برات تنگ شده بود ...اومدی تو ماشین بیدار شدی ...تا تهران از بغل ماجون تکون نخوردی...ساعت 9  رسیدیم تهران ...هوا حسابی بهاری بود ...تهران هم خیلی خلوت بود...

تا شب استراحت کردیم ...شب پسر عمه ودختر عمه مامان مهسا اومدن دیدنمون ...

آریا جون و آرمینا جون دوقلو های مهربون آقا مهرداد  پسر عمه مامان مهسا که خیلی زود باهاشون دوست شدی ...اون ها هم خیلی هوای شما رو داشتن هر چی میخواستی فوری در اختیارت میذاشتن

 در حال مذاکره نمی دونم مذاکره چی بود...

 کلا تو سفر خوراکت خیلی کم میشه نمی دونم چرا ...خیلی به من سخت گذشت برای غذا خوردنت ...وقتی غذا نمی خوری کلی غصه  میخورم ...ولی اون شب به هوای بچه ها هم میوه خوردی هم غذا

 کلی با بچه ها رقصیدی ...استعدادت در یادگیری رقص خیلی خوب ...اون مدت که مسافرت بودیم چون اغلب اوقات  بساط رقصمون بر پا بود کلی تو رقصیدن پیشرفت کردی. ..

 

 قربون اون قر دادنت

 دست دایی محمد رو گرفتی تا بیاد باهات برقصه

 بیشتر ایامی که تهران بودیم به دید وبازدید عید سپری شد...روز دوم که رفته بودیم عید دیدنی خونه عموی بزرگ مامان مهسا نزدیک خونشون پارک بازی بود ..

 به ماجون پیشنهاد دادی ماجون بیا سوار سرسره بشیم ...ماجون که همیشه پایه بازی با شما هست استقبال کرد از پیشنهاد شما..

 به محض پایین اومدن ماجون شما کنار سرسره ایستادی برای ماجون شروع کردی به دست زدن ومیگفتی آفرین آفرین

 

روز سوم رفتیم بازار بزرگ ....قربونت برم که خوابت گرفته بود ....وقتی رسیدیم خواب بودی ..خدا رو شکر کالسکه همراهمون بود ..راحت تو کالسکه ١ ساعت خوابیدی ...

 برای ناهار رفتیم رستوران شمشیری ....موقع ناهار خوردن شما بیدار شدی  ..منم از فرصت استفاده کردم وبه بهانه دیدن جوجه ها بردمت وحسابی غذا خوردی ...

بابا مجید دو تا جوجه اردک برات خرید ....یک کم ازشون میترسی

 بعد از اونجا رفتیم فرحزاد تا یه هوایی بخوریم وخستگی از تنمون در بیاد ...اونجا کلی شیرین زبونی کردی کلی خندیدیم

 

شب برای شام دعوت شدیم خونه پسر عمه مامان مهسا ...مشغول بازی با دو قلوها

بازم پا تو کفش بزرگتر ها کردی ...

 

 

 یک روز هم که رفته بودیم خونه پسر عمو مامان مهسا ...شما رفته بودی یه گوشه بازی میکردی ...

  ادامه دارد......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

الهه ناز...
24 فروردین 93 1:08
مامان مهسا جون نمیای عکسهای دختر کوچولوی منو ببینی؟؟؟؟؟؟
مارال
24 فروردین 93 1:43
سلام مرسانا گلی ومهساجان؛ سال نو مبارک خیلی منتظرتون بودم گفتم میاین حتما سمت ما ای بی معرفت
ستوده
24 فروردین 93 6:47
وای خدای من چه دخترک ملوسی .ماشالله خدا برات حفظش کنه . راستی همشهری هم که هستیم .دوست داشتید تشریف بیاورید.هرچند بچه های من خیلی بزرگند ولی قدمتون روی چشم
خاله
24 فروردین 93 7:49
مهسا جون خدارو شكر بهتون خوش گذشته. هميشه به سفر و گردش... مامان بزرگ نمونه به خاطر اينكه دل نوه اش و به دست بياره باهاش همراه مي شه واقعاً بايد قدرش و دونست
مامان پارمیس
24 فروردین 93 11:59
سلام مهسا جون ایشالله همیشه در سفر و شادی باشین قربون این ماجون و فرزندای عزیزش خدای من چقدر مرسانا جونی اونجا که خود به خود خواب رفته مظلونه گلم
رویا
24 فروردین 93 12:13
چه گل دختری...همیشه ب خوشی و سفر...ایام ب کام......
سمیرا مامان پرنیان
24 فروردین 93 12:33
قربونش برمممم چه قری میده هزار ماشااللله خیلی خانوم شده جیگر طلا
محبوبه
24 فروردین 93 20:25
مهسا جون من که همیشه وبلاگ گل دخترمون رو نگاه میکردم و نظر میذاشتم اما نمیدونم چرا رمز جدید رو به من ندادید؟؟ هنوزم نمیخواین وبلاگ مرسانا جون رو ببینم؟؟؟؟
mana
24 فروردین 93 23:20
ghorboooonet beram azizam.vali yadet bashe az kenare ma gozashtin raftin tehran vali be ma ye sar nazadin
نیلوفر
26 فروردین 93 0:29
سلام مهسا جون همیشه به گردش .امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه .مرسانا جونم که کاملا از عکساش مشخصه
♥مامی ملودی جون ♥
26 فروردین 93 0:45
ای جونم . نمیدونی چقدر قربون صدقه اش رفتم با دیدن عکساش . خاله فدای اون قر دادنت بشه اون جا که توی ماشین خوابش برده خیلی نازههههههههههههههه
♥مامی ملودی جون ♥
26 فروردین 93 0:45
پس امسال همه تهران بودیم اما همو ندیدیم مامان فری هم مثل من کودک درونش خیلی بازیگوشه خخخخخخخخخخ
مرجان مامان پريساجون
26 فروردین 93 8:33
ايشاله هميشه بهتون خوش بگذره...مخصوصأ مرساناي عزيز
نی نی برفی من برفین
26 فروردین 93 10:07
سلام عزیزم وب قشنگی دارید دختر خییییلی خوشگلی هم دارید با اجازه من شما رو لینک کردم خوشحال میشم شما هم ... اگه خواستید رمززززز
زهرا ق
26 فروردین 93 16:10
پا تو کفش بزرگترها ترها کردنش جالب بود هنوز از جوجه اردکها می ترسه؟
مامان دینا
26 فروردین 93 23:20
مهسا جون عیدتون مبارک من هنوز رمز ندارماااااااااااا
mAhyA
27 فروردین 93 12:30
عزیزم خوشگلم ماشالله بهت همیشه به خوش گذرونی با اون رقص قشنگت عاااااشق اون عکسشم که توی ماشین خوابش برده
مامان ملیکا
27 فروردین 93 23:01
عزیز دلم امیدوارم سال خوبی داشته باشی و همیشه لبات بخنده
آرزو
28 فروردین 93 1:46
سلام مهسای عزیزم... خیلی خیلی پست قشنگی بود...کلی لذت بردم..قربون مرسانا گلی برم که اینقدر عاشق مامان فری جون....مامان فری دل همه را برده... با این همه سلیقه و هنر و ذوق.... الهی من فدای قر دادنش بشم..که معلوم خیلی ناز و دلبرانه میرقصه... ای جونم به مامان فری ...که همیشه همیشه پایه بازی با مرسانا جونی... وای خدای من عکس توی ماشین...خیلی خیلی قشنگ بود..کلی دلم را شاد کرد.. مهسا جون یه سوال.... مرسانا جون خودش پایه تخته اسمش را نوشته... عاشق لباسی که مامان فری براش بافته هستم..فوق العاده است....
سمیرا مامان اهورا
28 فروردین 93 16:05
ماشاا... هزار ماشاا... قربونت برم عزیز دلم ای جون دلم رقصشو ببین جیگر طلا خانوم چه شاده قربونش برم ایشاا... همیشه به گردش و شادی باشه عزیز دلم دختر ناز این دوتا عکس اخریت منو کشتوند بخدا
مهلا
28 فروردین 93 20:15
ای جونمممممم نقاشی کردنشو خوبه دیگه تو این سفر حسابی استاد شده برای خودش تو رقصیدن معلومه که از کفش پاشنه دار خیلی خوشش میاد
khale roya
28 فروردین 93 23:06
سلام ،28 اردیهشت تولده تاراس،خوشحال میشم بیای تبریک بگی
سمیرا
29 فروردین 93 2:19
همیشه به تفریح وگردش عزیزم چه عکسای نازی قربون این تیپت برم نازییییییییییییی فدااااااای قردادنت گلم ای جااانم مامان فری احسنت
maryam.k
31 فروردین 93 10:29
انشاالله همیشه زندگی براتون عید باشه وشادی همیشه به خوشی و سفر همراه با عزیزان
مامان رهام
31 فروردین 93 19:47
مهساجون همیشه به گردش و تفریح....عاشق اون عکسش شدم که تو ماشین خوابش برده خوشگل خودم.....مهساجون چقد لباس سفیدمشکی بهش میاد عزیزدلم..روی ماه عروسکمو ببوسش