روزهای پایانی سال 91
سلام به دوستان نازنینم
خوب هستین؟با روزهای پایانی سال در چه حالین؟؟؟خونه تکونیتون تمام شد؟
من که بیشتر کارهام رو خودم انجام دادم ، پرده ها وتغییر دکوراسیون خونه هم با کمک بابا مجید عزیز انجام شد... یک سری کارهای جزئی داشتم که قرار بود جمعه گذشته کارگر بیاد اما برفی که بارید همه کارها رو خراب کردو کارگرم نتونست بیاد از طرفی هم مرسانا مریض بود
تازه از دیروز مرسانا گلی بهتره ...یک هفته تمام تب میکرد وبی حال بود...این مدت خیلی لاغر شده...الهی بمیرم براش
دکتر آزمایش ادرار براش نوشته بود شنبه نمونه رو ازش گرفتم وفردا جوابش اماده میشه خدا کنه عفونت نداشته باشه
من که از سه شنبه هفته پیش مرخصی گرفته بودم تا جمعه که مرسانا جون پیش من بود..
شنبه ویکشنبه هم مامان فری جون مرخضی گرفت ومرسانا گلی پیش مامان بود...دستش درد نکنه حسابی این دو روز زحمت کشید...
منم امروز استعلاجی بودم ...آنژین شده بودم ...گلو درد واستخوان درد ....واییییییییی خیلی حالم بد بود
خدا رو شکر الان بهترم....
از خریدهای عید بگم اینکه برای مرسانا گلی قبلا خرید کرده بودم ..جدیدا هم باز دو سه تیکه لباس گرفتم براش...خودم هم اگر بشه این هفته میرم دنبال خریدها....هفته پیش با بابا مجید رفتم مانتو بگیرم اما اصلا از مدل ها و رنگاهاشون خوشم نیومد وبیخیال شدم..مانتو رو شاید بعد از عید بخرم ...
واکسن عروسک هم پنجشنبه میزنیم ...دکتر میگفت موردی نداره تاخیر داشته باشه...
مرسانا جون دیده بود من کشو لباس ها رو مرتب میکنم ...خودش دور از چشم من داشت کشو لباس هاش رو مرتب میکرد البته به روش خودش....