مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

شیرین کاری های شیرین عسلم در 22 ماهگی

1392/5/22 0:20
1,719 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان فدات بشم   ...عاشق همه شیرین کاریها وشیرین زبونیاتم....امروز میخوام برات بگم که:

- هر جایی وارد میشیم یا کسی رو تو مغازه ای میبینی میگی شلام....قربون اون شلام گفتنت که با گفتنش خیلی ها چذبت میشن وشروع به حرف زدن میکنن باهات

-وقتی هم میخوایم خداحافظی کنیم میگی بابای حتی با فروشنده ها

- بعضی صبح ها بیدار مبشی ومیری تو اتاق وحال دنبال من میگردی ومیگی مهشاد مهشاد...وقتی میبینی من نیستم بغض میکنی اگر همون موقع بابا مچید بغلت کنه شروع به گریه میکنی برای همین هم بابا مجید خودش رو به خواب میزنه وشما هم خودت میای میخوابی  و در حالی که خوابی میری مهد

-  چون مهدت نزدیک خونست اغلب اوقات از کنارش رد میشیم وشما با دیدن مهد کودکت شروع به جیغ زدن میکنی ومیگی شــــــــــــــــلام شــــــــــــلام

- وقتی کسی بخواد بغلت کنه  که شما دوسش نداری  بهش میگی نتُن نتُن بُلُ یعنی نکن برو

- عصر ها که از خواب پا میشی بلافاصله میگی به به میخوام ...اگر گوشت برات خوابونده باشم با دیدن اونها میگی دوشت دوشت میخوام

- اگر از کنار پارک رد بشیم میگی پارت پارت حیاط حیاط

- کامل محله های مامان فری ومامان جون رو میشناسی وتا نزدیک کوچشون میشیم میگی بابایی یا میگی عمه نانا

- عاشق گربه ها هستی 

- وقتی میخوام عوضت کنم فوری میری پوشک میاری وبه من میدی میگی پوشَت بعدشم زیر سرت بالشت میذاری و دراز میکشی تا عوضت کنم

-  وقت هایی که از بازی کزدن با عروسکت خسته میشی دست من یا بابا مجید رو میگیری  ومیبری تو اتاقت و میگی باژی باژی...

- چیزی رو که نمیخوای میگی نَمیخوام

- وقتی میخوای با کسی تلفنی حرف بزنی تا گوشی رو دستت میگیری میگی شلام

- کامل حرف های ما رو میفهمی مثلا در مورد رفتن به جایی با بابا مجید  حرف میزنیم فوزی میگی بِ بِ یعنی بریم

- وقتی صدات میکنیم و میگیم مرسانا  هر جا باشی ومشغول هر کاری باشی میگی بَلَـــــــــــــــــــــه

-بعضی موقع ها که خوابت میاد میگی مامان لالا دارم ... پتو میخوام ....

منم میرم برات رختخوابت رو میارم، میذارم رو پاهام  تا خوابت ببره

- با اینکه میگی پتو اما وقتی خوابت میبره همش پتو رو پس میزنی ومن نگرانم که سرما بخوری زیر کولر

- وقتی تلویزیون سریالی رو پخش میکنه که بازیگره رو تخت بیمارستانه مدام میگی اوف شده ...اوف شده

- وقتی از مهد میایم تا من بخوام در رو باز کنم رویله ها میشینی و میگی آشِیش یعنی آخِیش کلا وقتی  لباس راحتی تنت میکنم یا موهات  موقع خواب باز میکنم یا وقتی میشینی میگی آشِیش

-  به دلستر ،چایی، دوغ ،بستنی ،بلال ،درت مکزیکی، نون وپنیر ،گوشت ،نودل و تنقلات علاقه داری وهیچ جوره ازشون نمیگذری

- به من میگی مامان  بعضی اوقات هم مهشاد اما به بابا  میگی مجید هر چی باهات تمرین میکنم بگی مجید جون یا بابا مجید اما بی فایده است

- میگم خوشگل مامان کی بوده؟ میگی من من من وبا دستت میزنی رو سینه ات واین کار یا جمله های عشق مامان کی بوده ؟نفس مامان کی بوده؟ امید مامان کی بوده؟ تکرار میشه...-(اخ که چقدر تو شیرینی دخمل)

- وقتی نشستم کارم که داشته باشی میگی پاشوت  پاشوت

- چیزی که میفته رو زمین میگی اُتاد اُتاد

- به آشغال میگی آخال مثلا وقتی بستنی یا به قول خودت بَسدَسی میخوری  کاغذ کیم  رو میگی آخال و میری میندازی تو سطل آشغال

 - به داغ میگی داخ...مثلا چایی که داغ باشه میگی دایی داخه

- وقتی دری بسته است ومیخوای بازش کنی میگی باش کن

- وقتی میخوای لباست رو در بیاریم یا کفش هات رو میگی دَی دَی

-به آدامس میگی آناس

- توی ماشین نمیدونم چرا بعضی اهنگ ها رو دوست نداری ومیگی نَمیخوام اما بعضی آهنگها مثلاً مجنون معین رو که وقتی تمام میشه میگی میخوام

- چیزی رو که نمیدونی چیه سوال میکنی ومیگی :این شیه؟

- جدیدا چایی شیرین ودوغ رو تو شیشه شیر میخوری...به دوغ میگی دوش

 - به الله اکبر میگی اَم اَتَر 

 - موقعی که از جلوی بیلبوردهایی  که عکس کارتونی داره مثل تبلیغ چی توز رد میشیم یا صدای هواپیما میشنوی شروع میکنی به بای بای کردن ....

- به لاک میگی لات .وقتی لاک میبینی میگی لات بژن

 - تا تبلیغ های کانال جم شروع میشه  و نوبت به پنیر پالود میرسه میگی پنیل پـــــــــــــالــــــــــــود

- وقتی کار خوبی انجام میدی خودت میگی آوَرین

- به هر آقایی که می بینی میگی عمو و به هر خانم میگی آله

- از یک تا 8 میتونی بشماری

 

یک روز که میخواستیم بریم خونه مامانی خودت رفتی این تل زدی وگردنبند ودست بندت رو دستت کردی

 شب های قدر من وبابا مجید تو خونه از تلویزیون مراسم شب قدر رو دنبال میکردیم که شما هم مشغول بازی بودی

 

 قربون اون خندت بشم که با دنیا  عوض نمی کنم

اینجا رفته بودی رو کالسکه نی نیت نشسته بودی وخودت خندت گرفته بود

این صندلی رو شکسته بودی که بابا مجید زحمت درست کردنش رو کشید

 

همیشه دنبال یک پارچه یا روسری هستی که نی نیت رو باهاش بخوابونی

 نرگس جون (مربیت) هر روز موهات رو برات میبنده تو مهد کودک ...یک روز هم این مدلی بود که خیلی خوشگل  بود... بعضی اوقات زحمت میکشه وگل سر میخره برات ...

  توی ماشین که میشینی میخوای بری بغل بابا مجید وبه قول خودت بو بزنی

 اینجا  اویزون شده بودی وتاب تاب میخوندی

 

  این مدل موت رو خیلی دوست دارم ....

   ااینجا افطاری دعوت بودیم .با دانیال جون (پسر عمه) خیلی جوری و گفتم مرسانا یه ژست بگیر که این مدلی شدی

 بعدش رفتیم به مناسبت 23 ماهگیت برات  کفش بخریم ..کلی برای به قول خودت عمو های فروشنده دلبری میکردی ... میگیم کفش رو کی برات خریده میگی عمو

 دوست داشتی خودت کفش انتخاب کنی وامتحانش کنی..وقتی که نمیتونستی پات کنی با زبون خودت به فروشنده غر میزدی

اینم هدیه های ماهگردت...مبارک باشه عزیز دل

این کتاب قصه  و کیف هم روزی که مامان فری افطاری خونمون دعوت بودن برات هدیه اوردن دستش درد نکنه که همیشه به یادته

یک شب  با مامان فری وبابایی احمد رفتیم نقندر

  عاشقتم که میخوای ادای ما بزرگ ها رو در بیاری ....پا رو پا انداخته بودی وتخمه می خوردی

  چون خیلی به عمو پورنگ علاقه داری بابا مجید این سی دی رو برات گرفت که همون ساعت اول به این روز دراومد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (44)

مامان یگانه
20 مرداد 92 23:17
قربون این دختر شیرین زبون مخصوصا اون جمله دایی داخه.کلی خندیدم.
همه عکسهاش قشنگ وناز بودن.کیف وکفشش هم خیلی قشنگ بود.دست مامانی ومامان فری دردنکنه.
یگانه ما هم عاشق عمو پورنگه همش میگه چرا عمو پورنگ نمیاد خونه ما؟
برا مرسانا جون ومامان گلش


سمیرا
20 مرداد 92 23:31
عزیزم عاشق شیرین زبونیاتم

چه واسه خودش تیپ میزنه خیلی خوبه که گردنبندودست بند میذاره تو دستش باشه دختر من که اصلا فوری درش میاره

کادو های خوشکلتم مبارک باشه

چه پاشم انداخته رو پاش جیگرتو بخورم عزیزم


مرسانا هم مثل دختر شماست من اون شب تعجب کردم که انداخته
مامان آلما
21 مرداد 92 9:38
قربون دختر شیرین زبون عکسات خیلی خوشچلن خاله


خدا نکنه عزیزم....مرسی خاله
مامان رومینا
21 مرداد 92 11:42
ای جانم با این شیرین زبونیاشماشالا بهشوااااای که موهاش چقدر قشنگ بسته شده خوبه که میشینه تا شما واسش ببندیداین ها واسه مرساناگلی


عزیزم میشینه اما به شرط وشروط که بیاد تا منم براش رژ بزنم
مهلا
21 مرداد 92 12:02
قربون اون خنده هات
اون باطری ها چه نقشی دارن کنار مدادرنگی ها ؟

واییییییییی خدا چه بانمکه اون عکسش که پاشو رو پاش گذاشته . لاکای پاشو نگاه



عزیزم میخواستیم دعای جوشن کبیر بخونیم اروم نمیشد و باطری بهش دادیم بازی کنه خوشگله که خیلی هم استقبال کرد...البته بعد یادم اومد چه کار خطرناکی کردم...اگر دهنش میکرد چی میشد!!!
سمانه مامان کیمیا
21 مرداد 92 12:10
عزیزممممممممم
اخیشششششششششش دلم وا شد دیدمش
فدات شم که عین عروسک رو کالسکه نشستی مامامنت نگفته بود فکر میکردم یه عروسمه عین مرسانا..خدایی ژست نشستن تو اولی عین عروسک بودخوشگل خانمم دوست دارم


جانم

فدای تو : مرسی از محبتت ....همیهش به ما لطف داری...کیمیا خوشگله رو ببوس از طرفم
mAhyA
21 مرداد 92 12:23
عزیزمممم ماشالله به این دختر ناز و خوشگللل
عاشق وقتیم که موهاش باز و پریشون دور صورت ماهشه


ممنونم از لطفت محیا جون
بهناز خانومی
22 مرداد 92 11:19
مهسای عزیزم اول از همه تولد همسر عزیزت رو تبریک میگم امیدوارم که سالیان سال خوب و خوش در کنار هم زندگی کنید بعدش میخواستم از تو عزی خواهش کنم اگه برات مقدوره یه خبری از نسترن به م ن بدی خیلی وقته که نمینویسه حال نیروانا خوب شده ؟
آلاء
22 مرداد 92 17:09
آخ که تو چقدررررررررررررررررررررررر شیرینی عسل خالههههههههههههههههههههه

عاشقتممممممممممممممممممممممممممم
یه دنیا دوست دارمممممممممم


*
فرزانه
22 مرداد 92 23:28



مریم مامان بهراد و آراد
23 مرداد 92 1:07
عزیزم چقدر نازی آخه تو خوشگلم دلم برات تنگ میشه و هر چند روز یکبار میام و عکسات رو می بینم دوست دارم بوس بوس
قربون شیرین زبونی هات و شیرین کاریهات عسل خانوم


قربونت برم خیلی لطف میکنی مخصوا با کامنت های پر از مهرت : گل های خوشگلم رو ببوس
محبوبه
23 مرداد 92 1:41
عاشق اون عکس تخمه خوردن و رو کالسکه نشستنتم خاله جون آخر شیطنته!!




خودمم اون دو تا عکس رو خیلی دوست دارم محبوبه جون :
رویا
23 مرداد 92 10:52
یه دنیا عاشقتم آلوچه ی ممممممممممممممممن....عسلی فدات قربونت بره خاله


برای رویا نازنینم
مامان پارسا
23 مرداد 92 11:03
عزيزم الهي فدات بشم من.ماشالاااااااااااااااااااا


خدا نکنه مهربونم

برای پارسا جون ومامان مهربون
آرزو
23 مرداد 92 12:31
سلام مهسا جون..
حسابی لذت بردم..خیلی خیلی قشنگ بود..وای خدای من چه لذتی میبرید مهسا جون وقتی مرساناگلی بهتون میگه مهشاد..خدای من ، من که کلی ذوق کردم..
عاشق اون عکسش شدم که روی کالسکه نشسته بود..
وای اون عکسی که روی سرسره داره ذوق میکنه..جانم
مرسانا گلی الهی همیشه همینطور خوشحال باشی ..نازنین..


فدای تو بشم آرزو جون

آره خدایی خیلی لذت میبرم ان شاالله به زودی مرسانا گلی شما اسمت رو صدا میزنه واون وقت احساس من رو می تونی درک کنی

مرسی از دعای قشنگت....آمین
مامان آرتین (الهه)
23 مرداد 92 13:05
مرسانا خانم خوشتیپ و شیرین زبون، دوست دارممممم


مامان زری ترانه
24 مرداد 92 12:38
سلام . احوال مهسا خانوم چطوره ؟ شما که حالی از ما نمی پرسی.
هفته ای یکی دوباری به اینجا سر می زنم .مرسانا گلی خوبه ؟
برا مرسانا گلی


عزیزم الان میام پیشت
مامان ترنم
24 مرداد 92 13:24
اول تولدبابایی مبارک
بعد هم اینکه دخمل شیرین زبونم چشم نخوری آله جون
من سفر بودم والانم متاسفانه عزادار شدیم و کمی درگیرم واسه همین بهتون سر نزدم
شوهر عمه همسری 3شنبه فوت شدن.[hr

مرسی از تبریکت عزیزم

قربونت برم

تسلیت عرض میکنم ...
مامان ترنم
24 مرداد 92 13:27
خصوصی داری عزیزم
مامی سویل
24 مرداد 92 14:26
سلام مهساجون میشه به ما هم لمز بدین؟
بوس بوس واسه مامانی و دخملی


به روی چشم
مهسا
24 مرداد 92 15:35
سلام
قربون مرسانا گلی شیرین زبون و دوست داشتنی برم من بوووووووووووووووووووس


خدا نکنه خاله مهسای عزیز
عمه ی آتنا
24 مرداد 92 17:15
عزیزدلللل


فروغ
24 مرداد 92 20:39
عزیزززززززززززززممممممم


مهسا جونی ماشالا چقدر بانمک شده - هر روزش یه چیزه تازه است و یه شیرینی تازه داره - خیلی کیف کردم از دیدن خاطراتتون ، همیشه در کنار هم شاد باشید عزیزم


عزیزدلم قربونت فروغ جون ..دلم برات تنگ شده بود
مامان جونی
25 مرداد 92 8:15
سلام مرسانا جونی.تبادل لینککنیم که با هم دوست باشیم عزیزم؟
mAhyA
25 مرداد 92 14:34
راستی آجی مهسا میشه آدرس سایتی که این قالب خوشگلو ازش انتخاب کردی برام بذاری؟
توی قسمت لینکهای مفید که رفتم همون پرتال قالب رو که میزنم باز نمیشه


محیا جون نمیدونم از کدوم سایت بود

من فقط سرچ کردم قالب وبلاگ کودکانه
زهرا ق
25 مرداد 92 17:05
دختربچه ها شیرین هستند .. خدا برات نگه داره دخترتو رمز درست بود من اشتباه زده بودم


:
مامان حسنا
25 مرداد 92 19:34
اخی کلی خندیدم...
ایشالا تنت سالم باشه که همیشه شیطونی کنی مرسانا جون


مرسی عزیزم ...کم پیدا؟
sin sin
26 مرداد 92 8:47
اون عکسه که پا برهنه وسط مغازه وایساده منو کشت


صفیه
26 مرداد 92 9:09
سلام مهسا جون
امیدوارم حالتون خوب باشه
دلم براتون تنگ شده بود
مثل همیشه لذت بردم

دوستون دارم


سلام عزیزم

دل به دل راه داره

یه روز بیا بیمارستان بیبنمت
mana
26 مرداد 92 11:29
salam azizam khobi????man 1 hafte nabodam dastresi be neta nadashtam koli delam baraton tangiiiiiiiiiid.......ghorbone axat beram man khoshgelam


سلام مانا جون

کجایی ؟؟دلم برات تنگیده خواهر

مامان آوینا
26 مرداد 92 23:02
سلام
من قربون این عروسک با همه شیرین کاریاش برم
شونصد ساله نیومدم
از طرف من ببوسش جیگرو


سلام عزیز دلم

مرسی از حضورت

آوینا جون رو ببوس
mana
27 مرداد 92 0:23
fadatbesham.bodam shahmirzad(ostane semnane).mahsa nakhonamo bayad farda bekesham raft lae dare mashin.baram dooa konin.yekam mitarsamboooooooooooooos


عزیزم

الهی

چرا ؟؟خدا بد نده

خیلی ناراحت شدم

ان شاالله که زود خوب بشی خانومی
آناهيتامامانيه آرميتا
27 مرداد 92 0:32
قربون شيرين كاريات عسلم
وااااي مهساجوووون خييييلي خوشحال شدم كه مياين تهران حتماقرارميذاريم دوستم يعني اون همزادجون روبغل ميكنم
منتظرم عزيزم قبل ازاومدن بگوكه كدوم سمت مياييدكه اونوراقراربذاريم ..دوستون دارم مامان ودخمل ناز


عزیزمی انا جون

وای برای منم آرزو شده که آیا میتونم ببینمتون

واییییییییییییییییی

از الان خیلی ذوق دارم

شازده امیر و رها بانو
27 مرداد 92 4:06
عزیزم دختر کوچولوتون خیلی شیرینه جیگر چه خنده ای هم میکنه رو کالسککه عروسکشش چقدرم قشنگ پاشو انداخته رو پاش ای جانم همیشه شاد باشی. خانومی پیش ما هم بیاین خوشحال میشیم


چشم الان میام
مامان سمانه
27 مرداد 92 4:18
الهی خاله فدات شه با اون عکسهای نازت
قربون شما که اینقدر شیرین زبون شدی من تند تند دلم برات تنگ میشه


قربونت برم سمانه جون لطف داری
نیلوفر-زیبازن
27 مرداد 92 4:41
اول بگم که مرسانا همیشه برای ما اوله
مهسا جون بجای من فرشته ی شیرین زبون رو ببوس و تو رو به خدا بیرون که میرید خیلی مواظب مرسانا گلی باش,چند وقت پیش خبر گم شدن محمد طاها 9 ماهه رو شنیدم حالا به هرکدوم از دوستای نی نی وبلاگیم سر میزنم ازشون میخوام خیلی مواظب فرشته کوچولوها باشن.یک لحظه هم از دخترمون چشم بر ندارید و میره مهد میاد خیلی مواظبش باشید
یه دنیا آرزوی قشنگ همراه با سلامتی برای گل دختر 22 ماهمون دارم


عزیزم الان من خوشحالم که محمد طاها به آغوش مادرش برگشت
مامان ترنم
27 مرداد 92 6:24
امیدوارم ببینمت
قرار بذاریم ... کی بیکاری عزیزم
مرسانا نانازو ببوس


عزیزم فعلا در تدارک کارهای تولد مرسانا گلی هستیم

چشم در اولین فرصت قرار میذاریم با مامان فری بیایم ببینیمتون
مامی سویل
27 مرداد 92 7:36
جانمممممممممممممممممم چه شیرین حرف میزنی. گربه میاد اون زبونتو می خوره ها عسلمممممممممم.
خیلی ممنونم بابت رمز مهسا جون


: خواهش میکنم دوست عزیزم

سویل خوشگلم رو ببوس
mamanebaran
27 مرداد 92 17:22
الهی عزیزم قربئنت برم با این همه حرفای خوشگل خوشگلت ، فدای مهشاد گفتنت ، فدای تمام بازیات ، فدای اون دستای قشنگت که رو به آسمونه ، فدای اون شکل ماهت که ماشالله روز به روز زیباتر و عسل تر میشه ، مرسانا جونم اگه بدونی خاله چقدر دوست داره ، قربونت برم با اون موهای خوشگلت ، مهسا جونم برای دخترم یه عالمه آیته الکرسی بخون الهی که همیشه از چشم بد دور باشی عزیزم


من قربونت برم فاطمه عزیزم

چشم حتما

مرسی که همیشه با کامنت های پر از مهرت بهم انرژی میدی
mAhyA
27 مرداد 92 18:16
میگم این دانیال جون ورژن پسرونه مرساناست به خصوص چشماش... ننظر شما چیه؟!؟!؟


خیلی ها این رو بهم گفتن ...جالبه که اینقدر جدیدا این دو تا فرشته با هم جورن ....یه چیز جالب نمیدونم چرا مرسانا به دانیال جون میگه علی
مامان حسنا
27 مرداد 92 22:39
عزیزم حسنا جدیدا خیلی فضول شده زیاد نمیتونم بیام نت...
یه مدتم شارژ نتم تموم شده بود نتونستم بیام وب مرسانا گلی


♥ مامی ملودی جون ♥
28 مرداد 92 1:32
همه عالی بود اما عکس پا رو پا انداختن و تخمه خوردن معرکه بود اونجا هم که توی کالسکه نینیش میخنده کلی جیغ زدم از ناز بودنش البته چون شبه توی دلم جیغ زدم خخخخخ


زهرا ق
28 مرداد 92 23:22
سلام . مهسا تو یکی از نظرات خوندم نوشتی محمد طاها به آغوش خانواده اش برگشت .. همون محمد طاها که اعلامیه درست کرده بودند و گفته بودند گم شده ؟


آره عزیزم
صفورا مامان آوا
29 مرداد 92 12:01
عزیییییییییزم خییییییلی شیرینی تو فدای اون شیرین کاریات و ووروجک بازیات گاهی عکساشو میبینم یاد کارای آوا میوفتم بچه ها همشوووون دوست داشتنی هستن من عااااااشقتم خوشگل خاله


فدای تو عزیزم