18 ماهگی به روایت تصویر
قربون اون اخم کردنت بشم....وقتی چیزی بر وفق مرادت نباشه اخم میکنی...
اینجامامان رفته بود حمام،شما مشغول تماشا آهنگ ملودی بودی اخه خیلی دوسش داری...
وقتی اومدم دیدم خوابیدی ....
عاشق اون ژستتم نفس مامان
وای وای بازم وقتی مامان خواب بود رفته بودی سر لوازم آرایشی...همه رو خراب کرده بودی.
الان فقط 2 تا رژ لب برام سالم مونده...
یک جمعه دل انگیز در پدیده
دلبرکم
بعضی موقع ها کیفت رو میندازی رو دستت و راه میری
خیلی وقت بود میز غذات رو جمع کرده بودم آخه نمیشستی روش...اما یه روز اصرار میکردی ونشون میدادیش که برات بیاریم...وقتی آوردیم نشستی وتلویزیون نگاه میکردی
همیشه دوست داری دمپایی رو فرشی مامان مهسا رو بپوشی
دختر زحمتکش مامان...فدا فدا
تقریبا هر روز این جارو دستته و برای من جارو میکنی ...
همون وسطم ولش میکنی وقتی خسته میشی
بعضی صبح ها وقتی خوابی بابا مجید لباس هات رو تنت میکنه وبا حالت خواب راهی مهد میشی
دستش درد نکنه مثل همیشه قدر بهترین بابای دنیا رو باید بدونی دخترم
ای جانممممم.....دو تا رفیق، دو تا دوست؛ دو تا عشق
میخوامت عشقم
دوست دارم نازدونه....
* عاشق نای نای کردنی....تا صدای آهنگ شاد می شنوی شروع به رقصیدن میکنی دست هات رو میبری بالا ومی چرخونی...فرقی نداره تو ماشین ،تو فروشگاه،....
*وقتی شیر میخوای میگی جی جی ....
* موقعی که عوضت میکنم بینیت رو میگیری ومدام میگی پی پی پی پی....
*جدیدا کلمه های این چیه؟،عمه مونا،دایی،الهه،آّبی رو میتونی بگی
*به تنقلات مثل بیکوئیت،پاپ کورن میگی نَم نَم...کابینتی که داخلش خوراکی هاست اشاره میکنی ومیگی نَم نَم
*موز،کیوی،پرتغال،پاپ کورن،انواغ مغز،چیپس ،ژله ،سیب زمینی سرخ کرده وپاستیل خیلی دوست داری...
*به غذا میگی بَه بَه ...وقتی میخوام به به بدم میگی نا نا...یعنی نای نای بذار من غذابخورم ...نای نای هم حتما باید کلیپی باشه که توش رقص باشه...
*بعضی موقع ها که چیزی از من میحوای ونمیتونم بهت بدم شروع میکنی به زدن مامان ...وای وای
پ.ن:بالاخره پروژه واکسن 18 ماهگی هم به سلامتی تمام شد....مرسانا جون فقط موقع زدن واکسن یه کم گریه کرد...اما بعدش تب نکرد ..فقط یه کم پاش درد می کرد موقع راه رفتن...
اما الان به خاطر اون سرماخوردگی...گوشش عفونت کرده...چرک خشک کن میخوره....