مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

عیدانه 95

سلام ..سال 1395 مبارکتون باشه نزدیک به سه ماهه که من مطلبی ننوشتم ..الان علتش رو میگم یک ماه و نیم دیگه خانواده 3 نفرمون میشه 4 نفره..امید به خدا بارداری های منم که 4 ماهه اولش خیلی حالم بده و گلاب به روتون یکسره دستشویی ام..کلا حال و حوصله خودمم ندارم جنسیت نی نی مونم پسره...اسمشم ان شاالله وقتی به دنیا اومد میگم مرسانا خیلی خوشحاله و کلی با دیدن لباس هاش قربونش میره...دستش رو میزاره رو شکمم و میگه مامان لگد زد بیست دی هم بنا به تشخیص پزشکم سرکلاز کردم...و به مدت دو هفته استراحت مطلق بودم...بعد از اون یک ماه رفتم سر کار که مجدد از اسفند تا امروز استراحت پزشکی دارم...الان هفته 30 بارداریم... راستی اسفند ما...
26 فروردين 1395

عیدانه 94 به روایت تصویر

  دلت آبى تر از دریا عزیزم / به کامت گردش دنیا عزیزم الهى همیشه چون گل بخندى / بهارانت خوش و زیبا عزیزم سال نو مبارک عزیز دلم    امسال سال تحویل همگی خونه بابا هوشنگ بودیم                  عکس سلفی پدر ودختر...فدای هر دو تون بشم    اول فروردین تولد مامان جون هم هست ..اون شب بابا مجید کیک گرفت وتولد مامان جون رو جشن گرفتیم ..الهی همیشه سایشون بالای سر ما و دعای خیرشون بدرقه زندگیمون باشه  هر کدوم تو دلمون آرزو کردیم وبالن...
19 فروردين 1394

آخرین پست 93

نرم نرمک میرسد اینک بهار ، خوش به حال روزگار ، خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها ، خوش به حال غنچه های نیمه باز . . . یه روز صبح که پیش ماجون بودی با ماجون دو تایی رفته بودین خرید لوازم سفره هفت سین ...که پست مفصلش رو ماجون تو وبلاگشون میذارن... من برای یادگاری عکس هایی که ماجون گرفته بودن رو میزارم ... بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک . . .. و هموطن نوروز تو پیروز باد / ای وطن هر روز ...
28 اسفند 1393

خوش آن عیدی که با تو می شود تحویل...

برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز مبارک بادت این سال وهمه سال مبارک بادت این روز و همه روز  عزیز دردونه مامان سال 1393 سومین سالی هست که تو عزیزم رو کنار سفره هفت سین داریم ....از خدای بزرگم میخوام در این سال جدید تندرست وخندان ببینمت... 28 اسفند مرخصی گرفته بودم تا کارهای عقب موندم رو انجا بدم ....صبحش سفره هفت سینم رو چیدم ..وقتی بیدار شدی رفتی سراغش  و همه ش رو به هم ریختی ....هر چی میگفتم مرسانا مامان دست نباید بزنی اما فایده نداشت ...خوب شد سفره هفت سین رو یک روز جلوتر چیدم  چون تا برات طبیعی شد کلی زمان برد ...و گر نه موقع سال تحویل ما سفره ای ندا...
16 فروردين 1393

آخرین نوشته در سال 91+خرید هفت سین

  پروردگارا دراین روزهای پایانی ِ سال ِ ۹۱، ،  به خواب ِ همه بندگانت آرامش ، به بیداریشان آسایش به زندگیشان نشاط ، به عشقشان ثبات … ، به عهدو مهرشان وفا به عمرشان عزت ، به رزقشان برکت . و  به وجودشان صحت ، عطا بفرما.   .... نوروز خیلی خیلی مبارک آرزو می کنم به امید خدا در این سال جدید به هر چی می خواین برسین و برای همه همون جوری بشه که دوست دارن. دوستون دارم   ...
13 آبان 1392

دومین چهارشنبه سوری(28/12/91)

چهارشنبه سوری رفتیم خونه مامان جون.... بارون شدیدی هم می بارید ولی ما از رو نرفتیم وآتیش روشن کردیم .... خیلی خیلی خوش گذشت.... مرسانا گلی از آتیش   وترقه می ترسید .... دائم بغل بود... شام هم مامان جون زحمت کشیده بودن وآش رشته درست کرده بودن... مرسانا جون برای اولین بار بود که آش رشته نوش جان کرد (قبلا دوست نداشت اما در کمال ناباوری یک پیاله آش خورد)       پسر عمه های دوست داشتنی مرسانا جون که همیشه به مرسانا لطف دارن ...       تق تق تق فش فشه، فاصلمون كم بشه، هیزم و نفت و آتیش، دوست دارم خداییش، سیب زمینی به ...
13 آبان 1392

دومین 13 بدر عسلم(سال 92)

   ظهر  روز ١٣ بدر (سه شنبه) رفتیم باغ... وقتی رسیدیم دوست داشتی تو باغ باشی...گریه میکردی که بری تو باغ...هوا سرد بود ...غذا هم که اصلا نخوردی حتی شیر هم نمیخوردی... کلی رقصیدی..اولین بار بود که ساز ودهل میدیدی...خیلی خوشت امده بود... وقتی ساعت ٨:٣٠ شب رسیدیم خونه خواب بودی تا صبح...از خستگی حتی شام هم نتونستی بخوری...خلاصه قربونت برم  در کل دخمل خوبی بودی مثل همیشه...            دخملی چند روزیه دستشوییش رو خودش میگه بدون اینکه من باهاش کار کنم ... خیلی خوشحالم از این بابت.... عاشق ا...
13 آبان 1392

عیدانه (1)

  تو بهاری ؟ نه ! بهاران از تو ست ... از تو می گیرد وام هر بهار این همـــــه زیبایی را ... دومین بهارت را سپری می کنی ، گلبرگ من ! گفته ام که بهاری برای من ، گفته ام بهار ، یعنی تو ... مبارک ت ، دل پذیر من .   یک سلام بهاری تقدیم به شما عزیزانم امیدوارم ایام عید خوش گذشته باشه و از تک تک لحظه هاتون در سال جدید لذت برده باشید... امروز اومدم یه مختصری از عیدانمون براتون بگم صبح 30 اسفند وقتی کارهای هفت سین رو تمام کردم مرسانا جون رو بردم حمام واماده شدیم برای سال تحویل ...بابا مجید هم 1 ساعت مونده به سال تحویل رسید ...3 تایی کنار سفره هفت سین سال جدید ر...
13 آبان 1392