من فدای تو
دلم ، فدای مزه مزه کردن دهانت ، به وقت خواب .
قلبم ، فدای گرمای لذت بخش تنت به وقت جا به جا شدن .
تنم ، فدای بوی بی رقیب نفسهایت که دم های من اند .
دم هایی عمیــــق و از تهِ دل .
چشمانم ، فدای تویی که از دیدنت سیر نمی شوم .
تویی که هر شب ، همین وقت ها ، خدا را به دیدنت دعوت می کنم .
تمامـــــم ، تمام من ، فدای آرامش تو .
تمام روحـــم برای تو ...
مرسانای من ، گل عمر مادر ؛
امشب ، آنقدر دوستت دارم که خوابم نمی برد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی