هفته 29
سلام دختر قشنگم......
از امروز تصمیم گرفتم واست وبلاگ درست کنم وخاطراتم رو اینجا ثبت کنم تا یه روزی بخونی گلم
امروز شما ٢٨ هفته و٢ روزته .
.... ٢٨ هفته است که با همیم ... اصلا باورم نمیشه .... با این که بارداری سختی داشتم وخیلی اذیت شدم میدونی چرا این رو میگم اخه دخترم واسه اینکه شما رو خطری تهدید نکنه باید استراحت مطلق می بودم وسر کار نمیرفتم ودرضمن عمل کوچیکی هم انجام دادم که شما روبتونیم نگه داریم دخترم....... خدا رو صد هزار مرتبه شکر که تا الان مشکلی پیش نیومده....
امروز من سرماخوردم وحال ندارم .... به خاطر شما عزیزم دارو هم نمیتونم استفاده کنم .... خدا خیر بده بابا مجید رو امروز کلی واسم آب پرتغال درست کرد و یه سوپ خیلی خوشمزه هم درست کرد ... دستش درد نکنه ... یاید قدر بابا مجید رو بدونی خیلی بابای مهربونی داری ......
مرسانا جون دخترم ...... این هفته سرویس خوابت رو می یارن و امید به خدا میخوایم اتاقت رو بچینیم ..... هر موقع کامل شد عکس هاش می ذارم تا به یادگار بمونه
مامان فری وبابا احمد خیلی خوشحالن وروز شماری میکنن که زودتر شهریور یشه وشما رو تو بغلشون بگیرن دخمل مامان خوب رشد کن تا اون موقع ..... همش اون لحظه ای رو تصور می کمک که اولین بار می بینمت
راستی تکون هات خیلی شدید تر شده.... وای خیلی خوشحال میشم وقتی لگد میزنی
قربونت برمممممممممممممممممممممممم
عاشقتمممممممممممممم