مهمونی
در تاریخ ٤/٩/٩٠ مامان فری برای شما دختر خوب یه مهمونی گرفت..... همه فامیل های مامان فری آمده بودن تا شما رو ببینن..... خیلی خیلی خوش گذشت وشما هم خیلی دختره خانومی بودی.....
همه می گفتن بیشتر شبیه بابا مجیدی تا من..... .
راستی کوچکترین مهمونمون فرهام جون بود که فقط ١٨ روز از شما بزرگتره
حالا بریم سراغ عکس ها
مرسانا جون به اتفاق بابا مجید مهربون
عروسک مهمونی........قربون اون لبخندت برم
در حال دست خوردن(کار جدیدی که یاد گرفتی)
مرسانا با تعجب: مامان این پسمل رو ببین چه تپله!!!!!!!!!!
فرهام: مرسانا جان سلام.... با من دوست می شی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دستت رو بده به من با هم دوست شیم باشه؟؟
مرسانا:من نمی خوام با تو دوست شم از قدیم گفتن پسر ها با پسر ها دختر ها با دختر ها
مرسانا: هههههههه ببینین چون من باهاش دوست نشدم چه گریه ای میکنه!!!!!
ومیز شام با غذاهای خوشمزه مامان فری( سوپ جو +سادلاد الوبه+کباب عربی+ حلیم بادمجون+ دسر خرده شیشه )..... دستت درد نکنه مامان جون......خسته نباشی....
راستی از ظهرش یعنی جمعه ٤/٩/٩٠ اولین برف زمستونی شرع به باریدن کرد.........این اولین برفی بود که شما دیدی
اما چون نسبتا برف کمی امد و زود آب شدن نشد ازت عکس بگیرم .....ان شاالله برف بعدی که بیاد با اولین آدم برفی که برای شما درست کردیم ازت عکس میگیرم دخمل مامان
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...