عزیزترینم 4 ماهه شد......
4 ماهگیت مبارک عروسک مامان...........
باورم نمیشه 4 ماه به این سرعت گذشت........
البته خدا رو شکر که با خوبی وخوشی گذشت و شما هم تو این مدت مشکلی نداشتی....
.ازت ممنونم خدایا .......
چهارمین ماهگردت همزمان شد با
آغاز سال 2012 میلادی
و
بیست ونهمین سالگرد ازدواج مامان فری وبابایی احمد
از همین جا دوباره بهشون تبریک میگیم وامیدوارم سالیان سال سایشون بالای سر ما باشه......
قربون عروسکم برم که بادکنک ها رو با پاهات شوت میکردی
یا اینکه بادکنک ها رو با دست های کوچولوت می گرفتی ومی بردی سمت دهنت
برای اولین بار بود که کاغذ رو مچاله کردی وکلی با کاغذ بازی سرگرم شدی
هدیه مامان فری وبابایی احمد
هدیه من وبابا مجید
هدیه ما به مامانی وبابایی به مناسبت سالگرد ازدواج
فردا صبحش یعنی ١١/١٠/٩٠ شما واکسن ٤ ماهگیت رو زدی......
خیلی گریه کردی.....
استامینوفن رو دادم بهت وخوابیدی.....خیلی بی قراربودی....
شبش تب کردی ....امروز که ٢ روز گذشته هنوزم تب داری....
وزن در ٤ ماهگی:٦ کیلو و٧٠٠ گرم
قبل از رفتن به مرکز بهداشت
آخر شب که تب شدیدی کزدی
تا ساعت ٢ بیدار بودی وسریال عشق ممنوع رو نگاه کردی