سومین سالگرد ازدواج
خوشبختي من در بودن باتو است و روز رسيدن به تو تقدير خوشبختي من است.
تو آمدي و عميق ترين نگاه را از ميان چشمان دريايي ات به وصال قلبم نشاندي.
زيباترين گل دنيا , دختر زيبايمان را به من هديه دادي ،
وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنيايي از پاكي و صفا برايم به ارمغان آورد،
خوب من براي توصيف مهربانيهايت واژهها ياري نميدهند.
چرا كه تو خود قاموس مهرباني هستي
و من خوشحالم كه سالي ديگر بر عمر زندگي مشتركمان افزوده شد.
چهاردهم اردی بهشت روز يكي شدنمان را از صميم قلب تبريك ميگويم و به تكرار تپشهاي قلبم دوستت دارم
عروسک مامان ،چهارشنبه 13/2/91 که من وشما خونه مامانی فری بودیم طبق معمول بابا مجید سورپرایزمون کرد ووقتی که اومده بود دنبالمون با دست پر اومد.....
باکیک خوشمزه ،دو شاخه گل زیباوشام
فردا شبش هم بابایی احمد زحمت کشید وشام ما رو دعوت کرد به بام مشهد(آبادگران)
همسرم...یگانه مرد پر مروت زمین...تا به امروز تمام بهانه هایم را روانه کرده ام به وجود پر از عظمتت.ولی مهربانم بدان که مهر بیش از حدم به توست که به من قدرت این جسارت را می دهد که تمام قصه های پر غصه ام را را در گوش یکتا مرد هستیم زمزمه کنم.می ستایمت مهربانم که آرام و صبور آرامش را مهمان وجود نا آرامم می کنی.
عزیزنازنینم ببخش تمام نغمه های پر بهانه ام را.بسپار به دستان من دستانت را که من با تو من خواهم بود و بی تو نیست خواهم شد.خالصانه می گویم وجود لبریز از مردانگی ات مهربانیت شکوه باورهایت گرمی نگاهت ستودنی است.عزیزتر از جان من مرد هستی ام بمان من به تو سایه بان تمام دلتنگی هایم گره خورده ام.
هدیه مامان فری عزیز وبابایی احمد عزیز(ست روتختی)
دست گلشون درد نکنه از اینکه به یاد ما بودن
هدیه من ومرسانا گلی به بابا مجید مهربون