تولد عزیزترین بابای دنبا
سلام نفس مامان ...... قربون اون تکون هات برم که خیلی زیاد شده این روزها وسرگرمی من وبابا مجید این شده که بشینیم و تکون هات رو ببینیم کلی با هم میخندیدم وذوق میکنیم .... خدایا شکرت .... این لحظه رو نصیب همه اونهایی که منتظرن بکن ...الهی امین
شیطون من ..... الان ماه رمضونه و من همچنان میرم سر کار.... فدای تو بشم که اینقدر با من همکاری می کنی ..... مامان رو اذیت نمیکنی سر کار.....عاشقتم
با بابا مجید صبح ها ساعت ٧:٤٥ بیدار میشیم و٨:١٥ بابا مجید من رو میرسونه سر کار .... ساعت ١ هم می یاد دنبالم..... خیلی بابا مجید مهربونه خیلییییییییییییی خداحفطش کنه.......بعدش من رو میرسونه خونه وناهارم رو اماده مکینه ومیره سر کار تا دمه افطار .....
قربوت برم امروز تولد بابا مجید....بهترین بابای دنیا..... از همین جا میخوام دوباره تولدش رو تبریک بگم .... عزیزم ...امید زندگیم ..... تولدت مبارک....... من رو ببخش امسال نتونستم واست کادوی دلخواهم رو که دوست داشتم برات بگیرم .... انشاالله سال دیگه با دخترم برات یه تولد باحال میگیریم.....خیلی دوست دارم عزیزم....بابت زحمت هایی که تو این ٨ ماه واسه من ودخترمون کشیدی یه دنیا ممنونم .....واسه صبوری هایی که کردی ....خدایا هزار بار شکرت به خاطر وجود مجیدم ودخترم تو زندگیم........مجیدم .... عزیزترینم .... مهربونم .... عاشقانه دوست دارم .......