اولین کلوپ رفتن
سلام دختر ناناز مامان
جمعه به همراه بابا مجید مهربون رفتیم کلوپ پاندا....البته نیروانا جون به اتفاق مامان وبابا و عمه جون مونا هم ما رو همراهی کردن ...با نسترن جون تصمیم گرفتیم شما دو تا فرشته کوچولو ناز رو ببریم کلوپ پاندا تا بازی کنین...
البته از صبحش با بابا مجید وشما رفتیم خرید ..بعد هم ناهار همگی خونه مامان جون دعوت بودیم ...اون روز شما سرما خورده بودی وزیاد سر حال نبودی ...خیلی بهانه میگرفتی ...
اما برنامه ما پا برجا بود ورفتیم شهر بازی
اول که رفتیم شما با تعجب به همه نگاه میکردی واز بغل مامان پایین نمیومدی تا اینکه کم کم با محیط آشنا شدی...
مرسانا جون موقع رفتن که اینجا عمه مونا دوست داشتنی تو ماشین کنارش بود برای همین چهرش خندانه...
ورودی کلوپ که محو تماشای افراد داخل اونجا هستی
استخر توپ که حرص من رو خیلی در اوردی توپ های کثیف رو میکردی تو دهنت ...
این تنها عکسی که از شما دو تا شیطون بلا دارم ...
از این وسیله خیلی خوشت اومده بود ودوست داشتی فقط سوار این بشی
یه غرفه فقط مخصوص نقاشی بود که خیلی مشتاقانه رفتی نشستی وشروع کردی به نقاشی البته ناگفته نمونه که با قلدری تمام مداد رنگی رو از جلوی بچه بر میداشتی که فقط خودت نقاشی کنی...
اینم اولین نقاشی وهنر نمایی مرسانا گلی ...بزن دست قشنگ رو