دوره جدید از زندگی..پیش دبستانی یک
دخترم امروز از جهان کودکی به دنیای شگفت و تازه وارد شدی پس...
یادت باشد تحصیل علم بدون معرفت و مهربانی تو را شاید بالا ببرد اما برتر نخواهی بود
بدان هر که بخواهی باشی و در هر منصبی
فقط انسان بودنت میماند وبس
بدان دفتر مشق تو کلمات است وبس
اما دفتر زندگیت را دیگران برایت مینویسند
با انچه در مرکب ذهنشان به جای میگذاری از خوبیهایت
بدان هر که شوی مبار خودت خواهد بود
اما هر چه شوی مبارک مردمت میشود
ورودت به دنیای جدید علم ومعرفت مبارک
عزیزم امسال مهد کودکت رو تغییر دادیم ...چون امسال پیش یک هستی ترجیح دادم مهدت رو تغییر بدم که از نظر سطح آموزشی ومکانش از قبلی بهتره
خیلی استرس داشتم که به مهد جدیدت عادت میکنی یا نه؟
از سی شهریور رفتی مهد جدید
مدیر ومربیت تو مهد قبلی خیلی ناراحت بودن ..میگفتن مرسانا از نه ماهگی پیش ما بوده حالا میخوای ببریش
مربیت همچنان هفته ای یک بار بهم پیام میده واحوالت رو میپرسه .میگه جای مرسانا تو مهد خیلی خالیه
خدا رو شکر خیلی خوب کنار اومدی با شرایط جدید
قربونت برم عزیز مامان ..فقط تو مهد جدید حریفت نمیشن برای غذا خوردن ..واسه همین فقط صبحانه ومیوه میذارم واست وناهار رو با خودمون میخوری
اسم مربیه جدیدت سمیه جونه که تو میگه سُیَمه جون ..هر چی باهات تمرین میکنم نمیتونی بگی سمیه
صبح ها بابا مجید زحمت بردنت رو میکشه ظهر ها هم چون من ساعت کاریم طولانی تر شده بابا مجید میاد دنبالت
امیداورم این دو سال رو با موفقیت پشت سر بذاری
روز اول فوری با یه صدای من بیدار شدی وبا هم رفتیم مهد
همیشه ظهر ها اول باید بازی کنی بعد رضایت بدی بیای خونه
اینم فرم وکیف امسالت
این مهد خیلی کاردستی های زیبا و پرزحمتی به مناسبت های مختلف بهت میده