مــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــیمــــــــرســـــانــــا گـــــــــلــــــــــی، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
مهرساممهرسام، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه سن داره

خاطرات مرسانا و مهرسام در وب

هفته نامه

1392/9/17 20:00
2,279 بازدید
اشتراک گذاری

خدای مهربان من ! تو از عمق تمنای من ! تو از عمق نیاز من آگاهی !... 

ای بی کران مهربان...

 عاجزانه و ملتمسانه از تو میخواهم همراه کودکم باشی...

در لحظه لحظه زندگی اش بهترین ها را به او هدیه کنی

تو را سپاس برای تمامی مهربانی ها و نعمتهایت !

تو را سپاس برای همه ی عشق و محبتت ای نازنین یگانه.

بی نهایت سپاس خدای من !

من ..................! چشم براه لحظه ای هستم که تو را مثل همیشه سپاسی ژرف بگویم و

بیش از پیش ایمان بیاورم که تنها دستان پر قدرت توست که هدایت میکند زندگی مرا !

منی که تنها امیدم همیشه مهربانی تو بوده !

عروسکم

شیرین بودی ،این روزها شیرینتر شدیشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے 

 عاشق تک تک لحظه های با تو بودنم.شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے 

وای چقدر این ٦ ماه زود گذشت.شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  .....

از ١٠ اسفند باید برم سر کار......

وقتی یادم می یادکه ازت دور میشم دلم میگیرهشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  ....

از خدا میخوام که بهم توان بده تا بتونم دوری گل دخترم رو تحمل کنم......

قرار شد ١٦ روز باقی مانده به عید رو پیش بابا مجید باشی.....

خیلی بابای مهربونی داری....حاضر شد صبح ها سر کار نره تا عزیزش اذیت نشه.شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے..

ساعت کاریم ٧ تا ١٢:٣٠ .....

امیدوارم این مدت رو به خوبی بگذرونی....البته خیالم راحته چون خیلی با بابا مجید جوریشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے.....

بعد از تعطیلات عید نمی دونیم چی کار کنیم؟؟؟؟ دلمون هم نمیاد بذاریمت مهد.....تا ببینیم چی میشه؟؟؟؟

شکلکـــ های آینـــ ـ ـاز

باید هفته دیگه واکسن ٦ ماهگیت رو بزنی.medz.gif.الهی که اذیت نشی.....عشق مامان

 

 

تصمیم داشتم از امروز برات سوپ درست کنم. 182.gif

دیشب بابا مجید مخصوص شما ماهیچه خرید.....منم یک سوپ ساده برای عزیز دلم گذاشتم وبعد میکس کردمشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  

اولین سوپ رو در 172 روزگی میل کردی.خیلی دوست داشتی..نوش جونت نازنینم.

برای بار اول بود که روی صنذلی غدا نشستی....از خوشحالی یه صداهایی از خودت در میاوردی .. تا میتونستی شیطونی کردی....عکس ها گویای همه  چیز هست....

شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز .

 عاشقتمممممممممممممم

 

عروسک مامان اینجا منتظری تا من بیام پیشت

ادامه ی عکس ها رو حتما ببینید......

 ziba

ziba 

ziba 

ziba

نوش جونت مهربونم

دخترکم.....دایی محمد رفته بود سفر......اینم سوغاتی که برای شما آورده بود ....

دست دایی جون درد نکنه....

ziba

zibaziba

فدای اون پاهات بشم من.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (81)

مامانی فری
2 اسفند 90 20:54
فدات بشم الهییییییییییییی عشق من عسل من که روز بروز خوردنی تر میشی فدای اون سوپ خوردنت بشم من نوش جونت مادر اینشالله گوشت بشه به تنت دخترم مهسا جونم چشم بهم بزنی عید اومده بعدشم خدا کریمه ماهم این روزا رو گذروندیم بالاخره عادت میکنی و خودتوو فق میدی

واییییییییییییییییییی خدا دست دایی
مخمد درد نکنه چقدر این کفشا به پای عروسکم میاد


[
عسل و غزل
3 اسفند 90 0:11
سلام
وای جونم قربون اون پاهای تپلت بشم
دخملی


خدا نکنه خاله جون
عسل و غزل
3 اسفند 90 0:22
مامان مهسا. غزلک من عاشق مرسانا هست.هر روز باید یه سری به وب مرسانا بزنیم تا دل دخمل نازم نشکنه امشب میگفت خدای من چقد کفشای مرسانا مثل کفشای من قشنگه


خاله قربون غرل بره......ممنونم عزیزم که به یاد مرسانا هستی.....
مامان نسترن
3 اسفند 90 0:39
مبارک باشه خاله جون...اولین سوپ خوشمزه و کفشای خوشگلت...مهسا جون نگران نباش انشاا... همه چیز همون طوری بشه دلت میخواد


مامان علي خوشتيپ
3 اسفند 90 0:58
ماشاالله دختر خيلي نازي داريد.خدا حفظش كنه براتون


ممنونم از لطفت
مامان ثنا و ثمین
3 اسفند 90 2:22
نازی عزیزم.مبالکه کفشهات


خاله شهرزاد قصه گو
3 اسفند 90 8:05
واي واي چه ناز اين عروسک . خاله قزي کفش قرمزي تاتي تاتي کجا ميري ؟ مهسا جون نگران نباش فرشته هاي آسموني مواظب دوست قديميشون هستن


zohre
3 اسفند 90 8:56
وای خدا .....من قربون اون پاهای تپل مپلت بشم نازنینمممممممممممم
مگه میشه این عکسارو دیدو یه جا نشست ....اومدم که گاز گازیت کنم عسل
مهسا جون خیلی سخته ولی مطمئن باش مثل همیشه خدا حواسش به تو و کوچولوت هس


ممنونم زهره جون
sin sin
3 اسفند 90 9:10
elaaaaaaaaaaaahiiiiiiiiiiiiiiiiiii che kafshaye khojmeli
che banamake aksaye soopish!!! che hol holi mikhore


نسترن
3 اسفند 90 10:07
الهی چقدر کفشا توی پاش قشنگ هستند.توی عکس اخر خیلی ناز اوفتاده البته کلا ماه تشریف دارند X


مامان تیارا
3 اسفند 90 10:41
وووووووووووووووووی فدای این دخمل جیگر با اون پاهای نازش .هزار ماشاءاله
نوش جونت خاله جونم اون سوپهای خوشمزت
بوس واسه اون لبهای پر از سوپش


مامان رهام
3 اسفند 90 11:09
منم امسال فروردين با سختي اومدم سركار بعد از 9ماه استراحت .ولي سر يه هفته عادت كردم هم من هم رهام .چرا پيش مادر بزرگاش نميزاري خوشگل خانومو؟دست دايي با سليقه هم درد نكنه


فروغ
3 اسفند 90 12:14
قربون اون پاهای کوچولت بشم که هر چی پاش می کنه اینقده دلبر میشه -- عزیزه دلمممممممممممم

فدای اون سوپ خوردنت عروسک کوچولوی ناز نازی

مهسا جون خیلی مرسانا

نگران کار نباش مهسا جون - مادرها باید برای اینکه بچه ها شون از کودکی یاد بگیرن که وابسته نشن و مستقل بزرگ بشن - باید سختی دوری از بچه هاشون رو تحمل کنن



قربونت برم دوست مهربونم
سمانه مامان کیمیا
3 اسفند 90 12:18
وایییییییییییییییی خدا پاهاشو ....قربون اون پاهای تپلیش..... مامانش چشمش نکنن راستی چه بابای خوبی من عمراااااااااااااااا همسرم همیچین کاری کنه خوش باشید همیشه خیلی ماشالاااااااااااا خوردنی شده....


مامان محمدرضا
3 اسفند 90 12:26
سلام . خوبی؟ نی نی نازت خوبه؟
باز من می گم خوش به حال شما که خیالت راحته که نی نی نازت توی بغلته


ان شاالله محمد رضا جون هم به سلامت به دنیا میاد و بغلش میکنی
نایسل
3 اسفند 90 12:30
ای جان خوشگل من
چقدر بانمکه فدات شمممممممم
چه کفشایی


من سپردم به خدا ..
ایشالا


محمد
3 اسفند 90 12:30
ماشاءالله .
نوش جونت باشه سوپ دست آبجی مهسا وداداش مجید هم درد نکنه .
ای ول به پاهای کوچولوت . دست دایی محمد هم درد نکنه .


مامان ترنم کوچولو
3 اسفند 90 12:30
عزیییییییزم


آرشیدا کوچولو
3 اسفند 90 13:11
سلام مرشانا خوبشحالت مامانت بخت سوف میده من که فگت شیل مامانی لو میخولم البته دیلوزا یچم آبگوشت خولدم وای که چگد خومشزه بود


مامان آرتین
3 اسفند 90 13:24
عزیزممممچقدر کفشها به پاهات میاد ایشالا که وقتی واکسن زدی مامان رو اذیت نمیکنی جیگرم



ان شا الله
مرجان مامان پریساجون
3 اسفند 90 13:33
درکت می کنم خیلی سخته،منم از 21فروردین باید برم سرکار.خوبه که بابا مجید میتونن ازش مواظبت کنن اما پریسای من چی؟خداروشکر کن ساعن کاریت کمتر از منه یه ساعت پاس شیر دارم ودیگرهییییییییییییییچ.مرساناجون شده عین کوچکیای خودت .خوشگل و بانمک.


گیلدا
3 اسفند 90 13:46
وایییییییییییییییی عروسک قشنگ من قربونت برممممممممم . قربون اون پاهای خوشگلت بشم من اگه رادین ببینه هههههههه سرو گوشتو و می چینه


چشم داماد آیندم رو دور دیدم.....قربون داماد خوشگلم برم....
سمیرا مامان آنیتا
3 اسفند 90 14:12
سلام
ممنون که خبرم کردی داشتم از تنهایی دق میکردم
دعاهای اولت خیلی قشنگ بود و به دلم نشست
عکسها هم که یکی از یکی قشنگتر
سوپش هم نوش جونش
واکسنش هم ایشالا بی دردسر


آنیتا خوشگلم رو ببوس
مامانی درسا
3 اسفند 90 15:04
مامانی مهسا. دخترم خیلی گل شده ها . اسپند با دود فراوون لطفا" . راستی یه سری عکس هم وب مامان فری دیدم . اونا هم خیلی خوشگل بودن .


مامان آرینا موفرفری
3 اسفند 90 15:06
عزیز خاله یه عالمه


نرگسی
3 اسفند 90 15:28
عزیز دلم .قربون اون چشمای خوشگلت..وای که چقدر کفشاش خوشگله و چقدرم اندازشه .. دایی جون چه باتجربه عمل کرده ..


نسترن
3 اسفند 90 16:24
عزیزم من اون عکس مرساناجون که خوابه میخواستم که توی وبم بگذارم میشه اگه عکس جدید وقتی خوابه داری بهم بگدار مرسی بوس


خوشحال میشم عزیزم
مامان امیرناز
3 اسفند 90 17:25
ای جانمم چه ماه شده این فرشته ایشالا کفشای عروسیت نازگلم


ای شااللهههههههههههههه
مامان فرزانه
3 اسفند 90 17:43
سلام مهسا جان مرسانا خانمم خوبه شرمنده یه کم دیر شد بهتون سر بزنم مسافرت بودم عکساتون خیلی شبیه همه اتشالله خدا بابا بزرگ برای شما نگه داره .افرین به مرسانا جان که به حرف مامانی گوش میده و غداشو میخوره انشالله همیشه خوش باشین دوستون دارم.


سفر ها بی خطر.....رسیدن بخیر خانومی....
مامان آوینا
3 اسفند 90 18:38
سلام خانومی
کاش این جیگره پیش من بود تا یه گاز محکم از لپاش میگرفتم چه لمی داده خانوم خانوما

مهسا جون من 2 هفته س برگشتم سرکار از ساعت 8 تا 3 بعد از ظهر برای همین وقت نمیکنم بیام
راستی شما کجا کار میکنی که تا 12:30 سرکاری؟
اینا از طرف آوینا برای مرسانا
اینام از طرف خودم






حامد
3 اسفند 90 18:49
سلام
ممنون از دعوتتون . خدا مرسانا رو براتون نگه داره و ما رو هم به حاجت هامون برسونه .آمین
نگارش خیلی زیبایی بکار بردید تو متن جدید ..عکسهای مرسانا زیباست




ممنونم
مامان طاها
3 اسفند 90 19:25
ممنون من شما رو لینک کردم


منم با کمال میل لینکت کردم خانومی....
الهام مامان رامیلا
3 اسفند 90 19:32
ای جانم به این کفشاش خیلی نازن مهسا جان می دونم خیلی سخته که آدم بچه رو تنها بزاره حالا فکرات رو بکن اگه می تونی نرو سرکار تا بجه با تربیت خودت بزرگ بشه اگر هم نه که خدا بزرگه درست می شه ببوس این خوشگل خانم رو


عزیزم مرسانا بزرگ میشه بعدش چی؟؟؟ بدون کار آدم زندگیش بی معنی میشه
مامان ماهان نفسی
3 اسفند 90 21:33
وای فدای پاهای تپلت چقدر تو ناز شدی ناز بودی نازتر شدی


مامان شراره
4 اسفند 90 0:00
سلام مهسا جان.وای ماشالله روز به روز شیرینتر میشه. عزیزم پاهاشو ببین چقدرنازو خوردنیه.هزارماشالله مهسا جان خونه مامانت اینا بهت نزدیک نیست که مرسانا رو ببری اونجا پیش مامانت بذاریش؟
مامان رومینا
4 اسفند 90 0:11
چ کفشای نازی دست دایی مرسانا درد نکنهمرسانا جون چی میخوری سوپه؟ خوشمزه ست؟ نوش جونت باشه خوشمل خانم
باران ارديبهشت
4 اسفند 90 2:38
واي نازي عروسك ... مهسا جونم اسفند يادت نره براي عسلي
عزيزم من هميشه وب مرسانا رو نگاه ميكنم اما چون نتم خراب بود نميتونستم چيزي بنويسم حالا تا هفته ديگه درست ميشه الان خونه خودم نيستم ..دوستت دارم دختر عسلي رو هم ببوس


ممنوم که یادگاری گذاشتی برای مرسانا
مامانی فری
4 اسفند 90 8:06
سلام به همگی و قابل توجه عزیزان من چون کارمندم نمیتونم مرسانا جونو نگه دارم وگرنه خودم دربست در اختیارش بودم و نگهش میداشتم حتی تقاضای بازنشستگی هم دادم ولی قبول نکردن اینشالله خدا بزرگه و درست میشه ما همیشه توکلمون به خدا بوده و هست ممنونیم از لطف همتون


مامان رهام
4 اسفند 90 9:41
سلام عزيزم.منظورت از خصوصي چي بود؟متوجه نشدم
نایسل
4 اسفند 90 14:19
فدات شم گلم نظر لطفته


مامان علی
4 اسفند 90 15:09
وااای چقد خوشمزه شده این دخمل. من عاشق او پاهای کپلش شدم تو او کفش قررررررمز مامانش حتما واسش اسفن دود می کنیا حتما


ممنونم خاله جون....حتما
مهسا
4 اسفند 90 21:39
سلام مهسا جون خوبید؟
فدای مرساناجون بشم خاله قربون پاهای تپلت بره دست دایی جون درد نکنه چه کفشای قشنگی
مهسا جون حتما برای مرسانا جون اسپند دود کنید ببوسید خانم گل رو از طرف من


مامان الینا
4 اسفند 90 23:48
وای وای عزیزم نوش جانت دست بابایی ومامانی درد نکنه که اینقدر هوای دختر ناز مارو دارن
دست دایی جون خوش سلیقه هم درد نکنه


مامان الینا
5 اسفند 90 1:11
سلام وای خدا این عروسک چقدر شیرینه ببوسش


بابای مرسانا
5 اسفند 90 1:33
سلام همسر گلم خیلی ممنون ازت.واقعا وبلاگ قشنگی درست کردی و میبینم که خیلی بابتش زحمت میکشی.امیدوارم مرسانا جون بتونه زحماتتو جبران کنه.و اصلا نگران عشق بابانباش خودم مخلصشم واز خدا می خوام که روزهای که سر کار میری زود بگذره.


قربونت برم.....من رو غافلگیر کردی با این پیغامت عزیزم.....بازم ممنونم که این مدت میخوای از دختر گلمون مراقبت کنی....
مامان محمدرضا
5 اسفند 90 2:44
مرسی از تعریفات گلم


مژی جون
5 اسفند 90 4:55
سلامم ...........نوش جونش باشه عزیزم چه بانمک شده ...........


مامانی فری
5 اسفند 90 9:23


اینارو فرستادم برای بابا مجید مهربون بابت کامنت قشنگی که برای من فرستاده بود اینشالله همیشه سالم و موفق باشی


مامان آوینا
5 اسفند 90 11:47
مهسا جون من بقیه عکسا رو نمیتونم ببینم ادامه مطلب کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟






اون زیر نوشته ادامه مطلب عزیزم


مامان خورشید
5 اسفند 90 18:54
قربون اون چشمای خوشگلت بشم خیلی شبیهه مامانیت هستیااااااااااا


مامان رایین
5 اسفند 90 19:27
سلام عزیزم ماشالله چه دخمل تازی داری .از کار نگو که دلمممممم خونه آخه منم سر کار میرم ساعت کاریم 8 تا 3:30 هست البته 6 آبان باید 4:30 بیام خونه خیلی سخته ولی رایین و مامانم نگه میداره.



عزیزممممممممممممممممم....
پگاه
6 اسفند 90 0:06
وای عزیز دلم مبارکت باشه سوپ خوردنت نوش جونت عروسکم کفشهات هم خیلی قشنگن ان شااله راه افتادنت گل قشنگم.مهسا جون درکت میکنم منم از 10 دی رفتم سر کار و میدونم که خیلی سخته ولی نگران نباش خدا خودش هوای این فرشته کوچولو ها رو داره .


مامان شراره
6 اسفند 90 0:13
مهسا جان اتفاقا زود به زود به وبلاگ مامان فری سر میزنم ولی نمیدونم چرا اصلا یادم نمونده بود که خودشون هم شاغل هستن.
عزیزم خواه ناخواه برارفتن به سرکار مامانها دلواپسی خواهند داشت.من خودم برا دختر بزرگم که بعداز4 ماه (اخه اونوقت مرخصی 4 ماه بود)برگشتم مدرسه دخترم رو مامانم نگه داشت وبرام بزرگش کرد.خیلی خوب بود.ولی الان که تویه شهر دیگه هستیم ومامانم اینجا نیست بخاطر عسل مجبور شدم که نیمه وقت برم سرکار.یعنی به جای 4روز رفتن به دبیرستان وتدریس 2روز میرم.البته تمام حقوق ومزایاهم از نصف کمتر شده برام.ولی بخاطر عسل اصلا برام مهم نیست.اون دوروز هم که سرکارم باباش مواظبشه.توهم اصلا نگران نباش خداروشکر بابا مجیدش هستن وقول همکاری روهم که دادن(کامنتشو خوندم)
پس باخیال راحت برگرد سرکارت


فرناز/مامان ريحانه
6 اسفند 90 1:31
سلام عزيز دلم،
من و ريحانه دلمون برات يه ذره شده بود،تا اينكه اومديم و اين عكساى ناناست رو ديديم.
دلم ضعف كرد براى پاهاى نازت با اون كفشاى قشنگ.
چشم نخورى خوشگلم.


قربونت برم عزیزممممممممممممم
عمه سميرا
6 اسفند 90 8:53
قربون اون پاهاي خشگلت بشم .مظلوم عمه!! چقدر تو با وقاري ؟؟ مهسا جون نگران نباش همه چيز درست ميشه توكل به خدا داشته باش!


ممنونم عمه سمیرا گل
مامان باران
6 اسفند 90 9:27
وای عزیزترینم , مبارکت باشه کفشای خوشگلت دست دایی جونت درد نکنه , مبارک باشه اولین سوپی که خوردی عزیزم , مهسا جان اصلاً غصه نخور که می خوای بری سر کار مرسانا جون به شرایط عادت می کنه , ولی می خواستم بهت بگم به جای مهدکودک می تونی یه پرستار براش بگیری , منم خیلی غصه می خوردم ولی الان باران خیلی به شرایط عادت کرده ولی من هنوز دلتنگم , اصلاً نگران نباش


بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
الينا گلينا
6 اسفند 90 11:03
واي چقدر كفشها به پاهات مياد مرسانا جون،دست دايي درد نكنه.خودت هم مثل هميشه ناز ناز ناز


مامانی درسا
6 اسفند 90 11:09
سلام مرسانای خاله . مامانش دخترم سالمه و قوی ماشاالا . انشاالله به زودی به جنب و جوش هم میفته .



مامي نسيم ( مامان ملودي )
6 اسفند 90 13:46
___00000
_0000000000000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__0000000000000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________*________0
_000000___00000___*
0000000000000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__0000000000000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
[Web] - [E-Mail]
آپم زود بياااااااااااااااااااا


مامان آینده ( آرزو)
6 اسفند 90 18:20
وااااااااااااای خدا چقدر پای نازی چه کوچولو ... چقدرم به پاهاش میاد کفشه ... داییش درد نکنه چه اندازه پاشم هست ....یه ماچ از اون پاهاش بکن مامان مهسا ....نازی ...


عسل و غزل
6 اسفند 90 23:43
____8888___88888888___8888_ ___888888_8888888888_888888___ ___888888888888888888888888___ ___888888888888888888888888__ ____8888888888888888888888__ _____88888888888888888888__ _______8888888888888888___ _________888888888888____ ______________**___________ ____####______**______####_ ___#######____**____####### ____#######___**___#######_ ______######__**__######__ *•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*.*•آپم زود بیا
مامان پارسا جیگر
7 اسفند 90 2:47
نوش جونت عزیزم بخور بخور که خیلی خیلی اینجا ناز شدی و اگه نخوری من می خورمت با اون چشمای خوشگلت مامانی براش اسفند دود کن


مامان ستاره
7 اسفند 90 9:35
عزیزم مبارک باشه . 6 ماهگی ، اولین سوپ و اولین قدم به سمت استقلال ( روزایی که مامانی میره سر کار) !


مامان پرهام
7 اسفند 90 16:51
چه دخمل نازی


نایسل
7 اسفند 90 23:54
اون پاهای تپلی تو بوس بوس نی نی جیگری
م
8 اسفند 90 1:13
وااااااااااااااااااای جیگر غذاخوردنت خاله جونم.....
خیلی بانمکی ماشالااااااااااااااا...
مامانی مهسا اینقدر این روزا زود می گذره که حد نداره...قدر تک تک ثانیه هاشو بدون...
به دیدن ما هم بیا


مرسدس جون مرسی که به ما سر زدی......آره خدایییییییییییییی خیلی زود گذشت باورم نمیشه 6 ماه گذشت
مامان الینا
8 اسفند 90 2:14
مامان سانلي
8 اسفند 90 3:31
مرساناجون چه عكساي خوشگلي گرفتي.سوپ هم نوش جونت خاله.كفش نو مبارك باشه منم كه عاشق پاهاي كوچولوت شدم


:
نایسل
8 اسفند 90 8:30
مرسیی گلم قابل نداره منم خودم خیلی این اهنگو دوس دارم
بیشتر آهنگای گوگوش رو دوس دارم

آهنگ شما هم خیلی شنگه خیلی ارامش میده
ناز گلتو ببووووسسسس


مامانی درسا
8 اسفند 90 10:56
مامانی دخترمو آماده کن میخوام بخورمش . عزیزم شش ماهیگت مبارک .


)
فهيمه و صدرا
8 اسفند 90 11:25
به چه خانومي شده

مهسا نگفته كجا شاغلي؟
خيلي سخته خيلي


فهيمه و صدرا
8 اسفند 90 11:25
خاله قربون پاهاي نازت

پسر منم تپلي بود بعد سركار اومدن من لاغر شد
گرييييييييييه


سرآشپز نیلو
8 اسفند 90 13:26
سلام مهسا جان
قربون فرشته ی نازتون
مهسا جون من و مرسانا جونم با هم دوست شدیما



خوشحال میشم عزیزم.....
مامان ماهان نفسی
8 اسفند 90 13:59
________________$$$$$ _______________$$$$$__$$________$$$$$$$$ __________$$$$__$$$$___$$_____$$$$$____$$ ______$$$___$$$$________$$_$$$______$$$ ___$$$_$$$$______________$$_______$$$ $$$_$$$$________________$$______$$$ $$$$_________________$$$_____$$$ $$________________$$$_____$$$ $$_____________$$$_____$$$ _$$________$$$$____$$$$ __$$____$$$_____$$$$ ___$$_$$$$___$$$$ ____$$_____$$$$ __$$_____$$$$ $$____$$$$ $$_$$$$ $$$$$_____$$$$$___________$$$$$__________ _________$$$$$$$_________$$$$$$$_________ _________$$$$$$$_________$$$$$$$_________ __________$$$$$___________$$$$$__________ __$$$$_____________________________$$$$__ _$$$$$$___________________________$$$$$$_ __$$$$$$_________________________$$$$$$__ ___$$$$$$_______________________$$$$$$___ ____$$$$$$$___________________$$$$$$$____ ______$$$$$$$_______________$$$$$$$______ _________$$$$$$___________$$$$$$_________ ____________$$$$$$ $$$$$$$$$$$____________ آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم خوشحال میشم سر بزنِِِِـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
مامان رويين
8 اسفند 90 14:24
اي خدااااااااااااا آخه ماماني اين چه كاريي كه با ما ميكنيد جيگرتو چقدر اين دخترمون نازه قربونت برم نفس
مامان آروین
8 اسفند 90 19:08
سلام گلم
ماشالاچه دخمل نازو خوشگلی خدا حفظش کنه


عزیزم چشمات قشنگ میبینه.....
خانوم گلی
9 اسفند 90 7:36
ببخشید انقد با تاخیر اومدم
کلی روحیم عوض شد مزسانا جونو دیدم


مامان حارث
9 اسفند 90 23:31
خیلی بامزست عاشقتمممممممم


طاها
11 اسفند 90 11:24
نگاه کن چه باحال لم داده گوگولی
خاله ملیکا
11 اسفند 90 16:06
فدات بشم خاله که اینقدر خوردنی شدی عزیزم شکموی خاله
مامان رادمهر
4 فروردین 91 21:36
ای جونم کفشهات مبارکت باشه خیلی قشنگه ، تولد مامان فری مبارک باشه ایشاله صد ساله بشن.